د) ناامیدی و نگاه بدبینانه
مقام معظم رهبری به ضرورت پرهیز از یأس و ناامیدی هم اشاره کردند و اصالت نگاه خوشبینانه را نه از روی توهم که از روی بصیرت دانستند. ایشان فرمودند:« شرط اصلى فعالیت درست شما در این جبهه ى جنگ نرم، یکى اش نگاه خوشبینانه و امیدوارانه است. نگاهتان خوشبینانه باشد»
اهداف مقابله با جنگ نرم
شاید در نگاه اول، سخن گفتن از اهداف بیهوده به نظر برسد، اما وقتی تبلور غفلت از این مقوله در عمل مشاهده شود،آنگاه است که اهمیت موضوع رخ نمایی می کند.حال در اینجا بر حسب مجال به برخی از این اهداف اشاره می شود.
الف:کاهش خسارات احتمالی
رهبر انقلاب در دیداری که با دانشجویان داشتند، فرجام طرح ریزی های دشمنان را شکست تلقی کردند و نقش نخبگان در این میدان را مورد توجه قرار دادند. ایشان فرمودند:« من الان به شما عرض میکنم، اینها در نهایت شکست می خورند؛ اما درجه ى بیدارى و هوشیارى من و شما میتواند در میزان خسارت و ضررى که وارد میکنند، تأثیر بگذارد. اگر هوشیار باشیم، نمی توانند صدمه و ضررى بزنند. اگر غفلت کنیم، احساساتى بشویم، بى تدبیر عمل کنیم، یا خواب بمانیم و این جور عوارض به سراغمان بیاید، ضرر و زیان و هزینه بالا خواهد بود؛ ولو در نهایت موفق نخواهند شد»
در واقع شاید نتوان صد در صد بر طرح ریزی ها فائق آمد، اما هر میزان تلاش در مواجهه با این طرح ریزی ها ضروری است و در کاهش تبعات احتمالی موثر خواهد بود؛ لذاست که نباید از کوچکترین تلاشی مضایقه کرد.
ب: جلوگیری از متزلزل شدن کار علمی در دانشگاه ها
طبیعتا درگیر و دار دعواهای سیاسی در دانشگاه ها آنچه بیش ار همه آسیب جدی می بیند، برگزاری کلاس ها و برنامه های علمی دانشگاه است. افسران جوان باید مانع این آسیب شوند. این موضوعی است که رهبر معظم انقلاب مورد توجه قرار دادند:« همین جا به شما بگویم، مواظب باشید توى این قضایاى سیاسى کوچک و حقیر نبادا دانشگاه تحت تأثیر قرار بگیرد؛ نبادا کار علمى دانشگاه متزلزل شود؛ نبادا آزمایشگاه هاى ما، کلاسهاى ما، مراکز تحقیقاتى ما دچار آسیب بشوند؛ حواستان باشد. یعنى یکى از مسائل مهم در پیش روى شما، حفظ حرکت علمى در دانشگاه هاست. دشمنها خیلى دوست میدارند که دانشگاه ما یک مدتى لااقل دچار تعطیلى و تشنج و اختلالهاى گوناگونى باشد؛ این برایشان یک نقطه ى مطلوب است؛ هم از لحاظ سیاسى برایشان مطلوب است، هم از لحاظ بلندمدت؛ چون علم شما از لحاظ بلندمدت به ضرر آنهاست؛ لذا مطلوب این است که دنبال علم نباشید»
به این ترتیب هر گونه نقش آفرینی افسران مقابله با جنگ نرم که به ایجاد تزلزل در حرکت علمی دانشگاه بیانجامد، نقض غرض محسوب خواهد شد و این نکته مهمی است که می بایست مدنظر قرار گیرد.
ج: آرام و منطقی نگه داشتن فضای دانشگاه
ایجاد بلوا و ناآرامی در دانشگاه از اهدافی است که بانیان طراحی جنگ نرم قطعا به دنبال آن هستند. جریانات دانشجویی می بایست مراقب باشند پازل جنگ نرم را تکمیل نکنند. تمام تلاش طراحان جنگ نرم این است که به گونه ای عمل کنند تا شرایط دانشگاه های کشور از کنترل خارج شود.
بنابراین هر نوع نقش آفرینی افسران مقابله با جنگ نرم که فضای دانشگاه را به سمت ناآرامی سوق دهد، قطعا و یقینا نوعی تکمیل پازل جبهه مقابل به شمار خواهد آمد به به اصطلاح،آب به آسیاب دشمن خواهد ریخت.
برنامه های مراکز فرهنگی در این موضوع
بدون شک جنگ نرم از ابعادگوناگون و در قالب های مختلفی بر ما تحمیل می شود که ضرورت همکاری و برنامه ریزی تمام مراکز فرهنگی و علمی کشور بویژه حوزه های علمیه و دانشگاه ها را موجب شده است.
با توجه به آنچه مقام معظم رهبری در دیدار با اساتید دانشگاهها فرمودند، وزارت علوم در این راستا مسولیتی بس بزرگ داشته و می بایست مرتبا در حال برنامه ریزی در جهت مقابله با این جنگ ناپیدا بوده تا جامعه شاهد ثمرات پیروزی در این عرصه باشد.
توضیحات بیشتر پیرامون جنگ نرم:
براندازی نرم مقدمه سـخن از براندازى نرم سخنى تازه هست و نیست ! از روزگاران دور، هرگاه قدرتى قصد داشت حکومتى را براندازد، چنانچه توان نظامى این کار را نداشت و یا هزینه آن را سنگین مـى دیـد، سـعـى مـى کـرد تـا بـا روش هـاى مـخـتـلفـى غیر از حمله نظامى به هدف خویش نـائل آیـد. گـاه از روش هـاى امـنـیـتـى ، و گـاه از روش هـاى فـرهـنـگـى و تـبلیغى در عین حـال ، امـروزه بـه دلیـل پـیـشـرفـت هـاى شـگـرف بـشـرى در دانـش هـاى مختلف و پیدایش نـسـل جـدیـدى از رسـانه ها و نیز گسترش جوامع آزاد و مردم سالار، همچنین افزایش قدرت دولت هـا در مـقـابـله بـا تـهـدیـدات نـظـامـى و امـنـیـتـى ، رویکرد حکومت هاى استکبارى به براندازى نرم بیش از سابق شده است . استفاده از شیوه هاى نو در این خصوص نیز کار را چـنـان جـلوه مـى دهـد که گویى براندازى نرم ، روشى نو براى ساقط ساختن حکومت هاى مخالف قدرت هاى استکبارى است . در اهـمـیـت ایـن مطلب ، همین قدر باید گفت که امروزه خواسته مهم و راهبردى دشمنان انقلاب اسـلامـى ، تـحقق این نوع از براندازى در میهن عزیز ماست . براندازى نرم مانند موریانه هوشیارانه عمل مى کند، عجله نشان نمى دهد و از درون مى پوکاند. ملت ما که براى موفقیت انـقـلاب اسـلامـى فداکارى هاى بسیار کرده است ، نمى تواند نظاره گر فعالیت دشمنان دیـن در تـخریب ارزش هایى باشد که براى اعتلاى آنها صدها هزار شهید و جانباز تقدیم کرده است .
همه ما وظیفه شرعى و قانونى داریم تا با این پدیده مخرب برخورد کند و مـى دانـیم که شرط اول قدم این است که چنین پدیده اى را بشناسیم و بعد راه هاى مقابله بـا آن را دریـابـیـم . تـعـریـف مـفـاهـیـم ، تـاریـخـچـه ، راهـکـارهـاى بـرانـدازى نـرم ، مـراحـل ، ضـرورتها و خصوصیات براندازى نرم و چگونگى مقابله با آن مباحثى است که با تاءکید در خصوص حرکات دشمن ضد ایران اسلامى ، در این مقاله مطرح مى شوند. تعریف مفاهیم جنگ نرم اصطلاح جنگ نرم Soft Warfare که در مقابل جنگ سخت Hard Warfare مورد استفاده واقع می شود یکی از مفاهیم متداول در مکاتبات و مذاکرات استراتژیست ها، نظریه پردازان و کارشناسان علوم اجتماعی-سیاسی است. اما با وجود آنکه از این واژه در سطح گسترده و مقیاس وسیعی بهره برداری می شود، اتفاق نظری پیرامون آن وجود ندارد تا حدی که تلقی افراد، گروهها و دولت های مختلف از مفهوم جنگ روانی بسیار متفاوت است. ارتش آمریکا در مارس۱۹۵۵ در آیین نامه رزمی خود تعریف ویژه ای از جنگ نرم در عرصه بین المللی ارائه کرد. جنگ نرم در آیین نامه یاد شده این گونه تعریف شده است: استفاده دقیق و طراحی شده از تبلیغات و دیگر اعمالی است که منظور اصلی آن تاثیر گذاری بر عقاید، احساسات، تمایلات و رفتار دشمن، (گروه بی طرف و یا گروه دوست) است به نحوی که پشتیبانی برای برآوردن مقاصد و اهداف ملی باشد. به اعتقاد ویلیام داوتی جنگ نرم عبارت است از مجموع اقداماتی که از طرف یک کشور به منظور اثر گذاری و نفوذ بر عقاید و رفتار دولتها و ملتهای دیگر در جهت مطلوب و با ابزارهایی غیر از ابزار نظامی سیاسی و اقتصادی انجام می شود. اما به طور کلی می توان گفت جنگ نرم عبارت است از طراحی و بهره گیری هدفمند از تبلیغات و سایر اقدامات که هدف اصلی طراحانآن تاثیر گذاری و نفوذ در باورها، اعتقادات، عواطف و احساسات، تمایلات و رفتار ملتها و دولتهای متخاصم، بی طرف و همپیمان به منظور دستیابی به اهداف ایدئولوژیک و ملی می باشد. عملیات روانی دارای دو بعد می باشد: اول، ماهیت و منطق درونی که عبارت است از تلاش برای تاثیرگذاری بر افکار، احساسات تمایلات و نهایتا رفتار با استفاده از ارتباط اقناعی. دوم: منظور و کاربرد این تاثیر گذاری و تغییر رفتار با توجه به هر دسته از مخاطبان می باشد. با عنایت به تعاریف فوق، معروفترین تعریف را به جوزف نای، پژوهشگر برجسته آمریکایی در حوزه «قدرت نرم» نسبت می دهند.وی در سال ۱۹۹۰ میلادی در مجله «سیاست خارجی» شماره ۸۰ ، قدرت نرم را «توانایی شکل دهی ترجیحات دیگران» تعریف کرد. تعریفی که قبل از وی پروفسور حمید مولانا در سال ۱۹۸۶ در کتاب «اطلاعات و ارتباطات جهانی؛ مرزهای نو در روابط بین الملل» به آن اشاره کرده بود. با این وجود مهمترین کتاب در حوزه جنگ نرم را جوزف نای در سال ۲۰۰۴، تحت عنوان «قدرت نرم؛ ابزاری برای موفقیت در سیاست جهانی» منتشر نمود. براندازی: بـراندازى (subversion) در اصل یک اصطلاح نظامى است که در فرهنگ واژه هاى نظامى ، چنین تعریف شده است : کـلیـه اعـمـال و فـعـالیت هاى غیر قانونى که بر ضد مصالح یک کشور انجام مى شود و هدف نهایى از آن واژگون کردن حکومت وقت مى باشد. به عبارت دیگر، عملیاتى است که بـه مـنـظـور کـاهـش مـى شـود تـا بـه تـدریـج یک رژیم براى سرنگون شدن آماده شود. براندازى یکى از شاخه هاى جنگ هاى نامنظم است . تـعـریـف اصطلاحى دیگرى از براندازى عبارت است از تغییر سیستم سیاسى یک کشور و یـا ایـجـاد تـغـیـیـر و تـحول اساسى در ارزش هاى اساسى یک نظام . این تغییر گاهى از طـریـق رفـتـارهـاى خـشـونـت آمـیـز مـثـل کـودتـا، تـرور، تـحـمـیـل جـنـگ و ... صورت مى گیرد و گاهى از طریق مسالمت آمیز و با اجراى برنامه اى حـسـاب شـده و دراز مـدت بـراى نـفـوذ در ارکـان سـیـاسـى یـک نـظـام قـابـل اجـراسـت . نـتـیـجـه هـر دو اقـدام منجر به تغییر سیستم و در نهایت براندازى خواهد شد. جـسـت و جـو در منابع مختلف ، تعریفى از براندازى نرم به دست نداد. این مفهوم را با وام گیرى از تعریف بالا مى توان چنین تعریف کرد: بـرانـدازى نـرم در اصـطـلاح به معناى اجراى برنامه اى حساب شده ، مسالمت آمیز و دراز مـدت بـراى نـفوذ در ارکان سیاسى یک نظام به منظور تغییر سیستم سیاسى یک کشور و یا ایجاد تغییر و تحول اساسى درباورهاى اصلى آن مى باشد. امـروزه از بـرانـدازى نـرم ، تـعـابـیـر مـخـتـلفـى بـه عـمـل مـى آیـد کـه هـر چـند ممکن است تفاوت هاى ظریفى داشته باشند اما باید دانست که در نـهـایت ، ماهیت و محتوا یکى است . این موارد عبارت اند از: براندازى در سکوت ، براندازى خـامـوش ، بـرانـدازى قـانـونـى ، فـروپـاشـى از درون ، انـقـلاب نـارنـجـى ، انـقـلاب گل سرخ، انقلاب رنگى ، انقلاب مخملى ، و... . هدف مشترک همه اینها، تغییر ارزش ها و در صـورت لزوم افـراد نـظـام حـاکـم با روش هاى بیش تر مسالمت آمیز و با بهره گیرى از ظرفیت هاى قانونى موجود در قوانین نظام حاکم است . . مفهوم NONVIOLENT ACTION یا اقدام بدون خشونت، مبارزه بدون خشونت، توسعه دموکراسی، براندازی دیکتاتوری، مفاهیم مردم پسند و نوسازی شده جنگ نرم و براندازی محسوب می گردد. تاریخچه جنگ روانی در اسلام با ظهور اسلام در مکه که مرکز جاهلیت عرب محسوب میشد، تقابلی نو در تاریخ شکل گرفت. تا زمانی که دعوت پیامبر(ص) علنی انجام نگرفته بود، جبهه کفر و شرک چندان توجهی به برنامههای ایشان نداشتند؛ ولی پس از دعوت آشکار، جنگ روانی نظام زر و زور نیز آغاز شد. جبهه شرک و کفر از همه ابزارها و شیوههای ممکن استفاده کرد تا شاید بتواند مانع پیشرفت اسلام شود. در این نوشتار، به اختصار برخی از شیوههای جنگ روانی در صدر اسلام را بیان میکنیم. ۱- سحر بودن مشرکان برای بازداشتن مردم از روی آوردن به کتاب خدا، آیات قرآن را سحر مینامیدند. ۱ ۲- افسانه دانستن قرآن یکی دیگر از شیوههای جنگ روانی جبهه کفر در مبارزه با جبهه حق، افسانه دانستن قرآن است. ۲ دیگر شیوههای جنگ روانی دشمنان اسلام عبارتند از: سخن بشر دانستن قرآن، طرح جایگزینی برای قرآن، تلاش برای انزوای پیامبر(ص)، استهزای ایشان(ص)، آزار و اذیت پیامبر(ص)، تهدید کردن یاران رسول خدا(ص) ایجاد محیط رعب و وحشت، فحاشی و هتک حرمت، تطمیع پیامبر(ص)، محاصره و تحریم اقتصادی و اجتماعی. در مقابل، پیامبر گرامی(ص) نیز به بهرهگیری از ابزار و شیوههای جنگ روانی با هدف هدایت انسانها به سوی سعادت پرداخت که به چند مورد اشاره میشود: استفاده از صدای دلنشین و صوت زیبای قرآن، به کار بردن اخلاق نیکو در برابر نامهربانیهای مشرکان و کفار، بشارتهای قرآنی برای مومنان و زندگی سعادتمند آخرت، تحریک و تشجیح مومنان، تظاهر به قدرت سپاه اسلام به وسیله آتش روشن کردن در فتح مکه، تقویت روحیه مومنان با سخنرانی، تضعیف روحیه دشمنان، دعوت به مباهله، پست خواندن اقدامات دشمنان، کوچک شمردن بتها، تحقیر دشمنان پیشگوییهای قرآن، وعده عذاب برای دشمن، رجزخوانی در جنگ، استفاده از اشعار حماسی، به کارگیری پرچم، تشکیل یگانهای نظامی، رنگ کردن ریش مومنان فریب دشمن، اختلاف انداختن در صف دشمنان، فرستادن نامه به سران قبیلهها و کشورها، اعزام مبلغ و قاری و... . پیدایش جنگ نرم به نظر می رسد جنگ نرم و مفاهیم همسان از قبیل عملیات روانی، جنگ روانی، قدرت نرم، جنگ سفید و... قدمتی به اندازه حیات بشری دارد. نوع نگاه، زوایه دید، ارتباطات چهره به چهره و غیر کلامی ساده ترین والبته قدیمی ترین روش های عملیات روانی و جنگ نرم است. برخی، قدیمی ترین روایت پیرامون جنگ نرم را به نبرد کیدئون با ماد نسبت می دهند که در این جنگ، کیدئون برخلاف رسوم نظامی زمان خود که هر دسته ۱۰۰ نفره یک مشعل داشتند، به هر یک از سپاهیان مشعلی داد و این توهم و ترس را در ذهن دشمن ایجاد کرد که شمار افرادش، ۱۰۰ برابر میزان واقعی است، در نتیجه توانست با فریب دادن آنها بدون هیچ درگیری به پیروزی دست یابد. کمیته خطر جاری عنوان کمیته ای است که در دهه ۱۹۷۰ و در اوج جنگ سرد، توسط گروهی از سناتورهای مسولان ارشد وزارت خارجه، اساتید برجسته علوم سیاسی، موسسه مطالعاتی «امریکن اینترپرایز» و گروهی از مدیران باسابقه سیا و پنتاگون تاسیس شد. هدف از تاسیس این کمیته، خروج از بن بستی بود که در دوران جنگ سرد میان دو ابرقدرت آن زمان یعنی ایالات متحده آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی در توازن هسته ای به وجود آمده بود. به گونه ای که کارشناسان ارشد نظامی به صراحت اعلام کرده بودند، در صورت وقوع جنگ هسته ای میان دو ابرقدرت، هر دو طرف جنگ بازنده نهایی خواهند بود، چرا که تسلیحات اتمی در اختیار دو قطب بلوک شرق و غرب برای نابودی کامل موجودات زنده کره زمین برای ۲۵۰ بار کفایت می کند. در میان اعضای این کمیته در دهه ۷۰ میلادی، اسامی افرادی چون «نییوت گینگریچ» رییس سابق مجلس نمایندگان « جورج شولتز» وزیر خارجه دولت ریگان «جان لیبرمن» سناتور دموکرات «جان کیل» سناتور جمهوریخواه «جوزف شولتز» از سناتورهای برجسته آمریکایی «جیمز وولوسی» رییس اسبق سازمان جاسوسی آمریکا «جرج تنت» از مدیران برجسته سازمان سیا و مسؤول بخش خاورمیانه «جوزف بایدن» و «مایکل لدین» از عناصر افراطی یهودیان آمریکا «مادلین آلبرایت» وزیر خارجه آمریکا «کنت پولاک» مدیر تحقیقات مرکز سیاست خاورمیانه ای سابان در موسسه «بروکینگز» و همچنین مدیر موسسه مطالعه خاور نزدیک وابسته به یهودیان هوادار اسراییل «مارک پالمر» از استراتژیست های آمریکایی که در کاخ سفید از وی به عنوان یکی از نوآوران سیاست خارجی آمریکا نام می برند و «کاندولیزا رایس» وزیر خارجه کنونی آمریکا که در آن زمان قائم مقام پنتاگون در حوزه آسیای قفقاز و اتحاد جماهیر شوروی بود، دیده می شود. اعضای این کمیته با منتفی دانستن «جنگ سخت» بین دو ابرقدرت، تنها راه به زانو درآوردن رقیب را در «جنگ نرم» و «فروپاشی از درون» طراحی و به مرحله اجرا درآوردند. براساس این طرح «جنگ نرم» با اتخاذ راه کارهای «دکترین مهار»، «نبرد رسانه ای» و «ساماندهی نافرمانی مدنی» همراه گردید که این استراتژی زودتر از آنچه که تصور می شد، به ثمر نشست. پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و پایان جنگ سرد، فعالیت این کمیته برای یک دهه به حالت تعلیق درآمد و پس از وقایع ۱۱ سپتامبر بار دیگر عناصری چون مارک پالمر، کنت پولاکف، مارتین ایندیک، ریچارد پرل، داگلاس فیث، کاندولیزا رایس و مارگ گرچت در این کمیته گرد هم آمدند تا به تجزیه و تحلیل فرصت ها و تهدیدهای فراروی دولت ایالات متحده آمریکا بپردازند.مارک پالمر از استراتژیست های معروف آمریکایی است که در دستگاه دیپلماسی آمریکا از وی به عنوان یکی از نوآوران سیاست خارجی ایالات متحده نام می برند. پالمر که امروزه رسانه ها از وی به عنوان چهره خبرساز یاد می کنند، در دولت نیکسون، فورد، کارتر، ریگان و بوش پدر در وزارت خارجه مشغول بکار بود و در دولت کلینتون و دوره اول بوش پدر در خارج از مجموعه دولت به طراحی ابتکارات جدید سیاست خارجی مشغول بود. وی ۱۱ سال در شوروی، یوگسلاوی و مجارستان به عنوان دانشجو و دیپلمات زندگی کرده و در زمره متخصصین ایران و آسیای قفقاز محسوب می گردید. پالمر سالها برای رؤسای جمهور و وزرای خارجه آمریکا نطق نوشته که معروفترین آنها نطق های «هنری کسینجر» می باشد. مدیریت موسسه تحقیقاتی مرکز سیاست خاورمیانه سابان در موسسه بروکینگز و نگارش دهها مقاله و همچنین کتاب پیرامون وضعیت خاورمیانه از جمله نگارش کتاب طوفان تهدیدزا که تاثیر انکار ناپذیری در جلب حمایت عده قابل توجهی از سیاست گذاران دموکرات آمریکا در تهاجم نظامی به عراق، ایفا نمود، از دیگر بخشهای عملکرد وی در دستگاه سیاست خارجی آمریکاست. مبانی نظری انقلاب رنگی انتشار مقاله مشهورجوزف نای نظریه پرداز آمریکایی تحت عنوان قدرت نرم power Soft درفصلنامه آمریکایی foreign policy درسال ۱۹۹۰ دیدگاه جدیدی را به مخاطبان ارائه کرد که بر اساس آن ایالات متحده به جای آنکه از طریق بکارگیری آنچه که قدرت سخت مینامند به انجام کودتای نظامی در کشورهای رقیب اقدام کند؛ تلاش خود را بر ایجاد تغییرات در کشورهای هدف از طریق تاثیرگذاری بر نخبگان جامعه متمرکز میکند. براین اساس آمریکا میتوانست بجای سرمایهگذاری میلیارد دلاری بر تئوری جنگ ستارگان به منظور مقابله با آنچه تهدید شوروی خوانده میشد، به سرمایهگذاری بر نخبگان جامعه شوروی از طرق مختلف اقدام کند. پس از فروپاشی شوروی جوزف نای مقاله دیگری تحت عنوان «کاربرد قدرت نرم» در فصنامه فارن پالسی در سال ۲۰۰۴ منتشر ساخت که تکمیل کننده نظرات قبلی او متناسب با تغییرات جهان در سالهای پس از فروپاشی شوروی و بویژه تحولات ناشی از واقعه یازده سپتامبر در روابط بین الملل بود. درمقاله مذکور جوزف نای دیدگاه خود را درباره ایجاد تغییرات از طریق به کارگیری دیپلماسی عمومی در کنار بکارگیری قدرت نرم در میان نخبگان جامعه هدف مطرح کرد. بعدها نظرات او تکمیلتر شد و به عنوان دستورالعمل سیاست خارجی آمریکا تحت عنوان بکار گیری قدرت هوشمند Smart power به مورد اجرا گذارده شد. براساس این نظریه آمریکا با استفاده از دیپلماسی عمومی و قدرت هوشمند به برقراری نفوذ در بدنه جامعه هدف کمک میکند. این دیدگاه با دستورالعمل های اجرایی که توسط کارشناسان اطلاعاتی آمریکا نظیر دکتر جین شارپ تهیه شد، در سطح رسانههای گروهی به مفهوم انقلاب نرم معروف شد. در واژه پردازیهای ژورنالیستی معمول در جهان حتی حرکتهایی نظیر آنچه درمیان بودایان تبتی یا برمهای انجام گرفت نیز انقلاب رنگی خوانده شد. چراکه آنها هم از نمادهای رنگی در مبارزاتشان سود جستند اگر چه به جایی نرسیدند. مصادیق در سال های پایانی جنگ سرد، اولین پروژه براندازی نرم در لهستان و با رهبری لخ والسا در جنبش کارگری این کشور تحقق یافت و با فروپاشی شوروی و یوگسلاوی و چند کشور دیگر اروپای شرقی، براندازی نرم به پارادایم جدیدی در حوزه قدرت و امنیت تبدیل شد. در این سال ها، مفاهیمی در گفتمان امنیت ملی کشورها وارد گردید که تفاوت ماهوی و شکلی عمیقی با گفتمان های پیشین داشت. زیرا آنچه که قدرت حفاظتی یا تهدیدزدایی برای امنیت ملی کشورها محسوب می شد، بیشتر از مفهوم قدرت سخت و ساز و کارهای آن مانند، قدرت نظامی، قدرت تهاجمی، قدرت تخریبی، و کیفیت جنگ افزارهای نظامی، نوع جنگ افزارها، قدرت برد و... ناشی می گردید. اما تحولات صدرالذکر نشان داد که قدرت تنها از مؤلفه های سخت ناشی نشده است و آنچه که موجب سرنگونی این دولت ها شد بعد دیگری از قدرت یعنی قدرت نرم بود. پیروزی انقلاب اسلامی به عنوان بزرگترین و مهمترین انقلاب نرم و براندازی نرم، آمریکا را بر آن داشت تا با مطالعه و شاخص سازی از انقلاب اسلامی، مدل ضد آن را طراحی نماید. به همین دلیل با وجود لفاظی ها و اقدامات تخریبی سخت و خشن علیه جمهوری اسلامی ایران، مطالعه جنگ نرم را با شدت ادامه دادند و مؤسسات تخصصی تأسیس نمودند. از معتبرترین مؤسسات تخصصی در موضوع براندازی نرم، می توان از مؤسسه آلبرت انیشتین با مدیریت دکتر جین شارپ و معاونت رابرت هلوی و مرکز بین المللی مبارزات نرم و بنیاد بین المللی جورج سوروس نام برد. با وجود این، دشمن در نظریه پردازی ها و مکتوبات خود سعی در انکار و پنهان سازی این انقلاب بزرگ را دارد و بیشترین منابع و مصداق های جنگ نرم و براندازی نرم را به موارد زیر محدود می نماید: ۱) جنگ های نرم گاندی در هند ۲) جنگ های اندونزی، شیلی، فیلیپین ۳) نبردهای جنبش کارگری لهستان (۱۹۸۴) و از براندازی حکومت ها در یوگسلاوی، گرجستان، اوکراین، قرقیزستان و امثال آن با عنوان انقلاب های رنگی (عنوان جذاب براندازی نرم) یاد می نماید. این مفهوم از جنگ نرم در سه دهه گذشته با گردآوری تجارب گوناگون و انجام مطالعات بین رشته ای توسط دهها موسسه دولتی، حزبی و دانشگاهی در آمریکا تئوریزه شده و پس از عملیاتی شدن در کشورهای مختلف، بازخور آن را وارد پروژه نموده و اصلاحات جدید را اعمال می کنند انقلاب مشروطه در تـاریـخ مـعـاصـر جـهـان ، نـمونه هاى مختلفى از براندازى نرم رخ داده است . تلاش انگلیس و عوامل وابسته آن براى ایجاد انحراف در نهضت مشروطیت ایران از جمله این نمونه هـاسـت . در جـریـان ایـن نـهـضت تلاش شد تا به کمک فعالیت هایى مانند نفوذ در سطوح بالاى نهضت ، ایجاد بدبینى و دو دستگى ، تحریک مشروطیت از مسیر واقعى خود که ایجاد عـدالت بـراى مـردم بود، دور افتد و در مسیرى قرار گیرد که بر اثر شدت گرانى ها، قـحـطـى هـا و هـرج و مـرج ، زمـیـنـه بـراى کـودتـاى دیکتاتورى به نام رضا خان فراهم گردد.۱۷۲ در نـهـضـت مـلى شـدن صـنـعـت نـفت نیز شاهدیم که برخى سازمان هاى جاسوسى غربى ، مستقیم یا غیر مستقیم با برخى روزنامه ها تماس برقرار مى کنند و آن ها را در مسیر اهداف بـرانـدازانـه خـود ضـد دولت مـصـدق هـدایـت مـى کـنـنـد وسـرانـجام با کودتایى مشابه براندازى نرم آن را ساقط مى کنند. در این باره ، مقام معظم رهبرى چنین مى فرماید: اخـیـرا سـازمـان سـیـا، اسـنـاد خـود را دربـاره نـقـش سـیـا در مـطـبـوعـات ایـران ، قـبـل از کـودتـاى ۲۸ مـرداد، مـنـتـشـر کـرده است که این نشان مى دهد برخى روزنامه ها با پول ، هدایت و تغذیه سیا زمینه ساز کودتاى ۲۸ مرداد [۱۳۳۲] بوده اند. (۹ / ۱۲ / ۷۹) یـادآور مـى شـود کـودتـاى فـوق از نوع کودتاهاى رایج جهان نبود که توسط عده اى از نـظـامـیـان انـجـام مـى شـود. بلکه نمونه بارزى از براندازى نرم بود که با تظاهرات افرادى انجام شدکه عده اى از آنان ، از اشرار و اوباش به حساب مى آمدند. نمونه تازه ترى از براندازى نرم را در اتحاد جماهیر شوروى سوسیالیستى سابق مى توان دید. دشمن این براندازى را با موفقیت انجام داد و به همین علّت ، هیچ دلیلى ندارد آن شـگـردهـا را در باره ما تکرار نکند. در این باره ، گفتنى است دولت آمریکا در دهه ۱۹۷۰ بـراى مـقـابـله بـا خـطـر شـوروى ((کـمـیـتـه خـطـر جـارى )) را تاءسیس کرد. گروهى از سـنـاتـورهـاى آمـریکایى ، مسئولان ارشد وزارت خارجه ، اساتید برجسته علوم سیاسى ، موسسه مطالعاتى ((امریکن اینترپرایز)) و گروهى از مدیران باسابقه سیا و پنتاگون اعضاى این کمیته را تشکیل مى دهند. کـمـیـته خطر جارى براى مقابله با شوروى سابق ، طرح براندازى نرم و فروپاشى از درون را پیشنهاد دادند که به دلیل فقدان معنویت و غفلت از خداى بزرگ در شوروى سابق نـتـیـجـه داد و مـنـجر به فروپاشى این ابرقدرت شد. طرح اینان سه راهکار عمده داشت : ((دکـتـرین مهار))، ((نبرد رسانه اى )) و ((ساماندهى نافرمانى)) مقام معظم رهبرى با ارائه یـک تـحـلیـل جـامـع و عـلمى از روند حوادثى که منجر به فروپاشى شوروى سابق شد،شگردهاى آمریکا و غرب را چنین برشمردند: ـ تـعـریـف فـراوان از گـوربـاچـف کـه نـداى اصـلاحـات را سـر داده بـود بـراى جـذب و اغفال او که مؤ ثر واقع شد و او فریب خورد؛ -حمایت غرب از دگر اندیشان و منتقدان به وضع موجود؛ ـ ورود تدریجى نمادهاى فرهنگ غرب مانند ساندویچ مک دونالد؛ ـ ورود یـک عـنـصر تندرو به نام یلتسین که مرتب مى گفت سرعت اصلاحات را باید بالا برد و حمایت شدید غربى ها از او؛ ـ موافقت گورباچف با برگزارى انتخابات در روسیه و برنده شدن یلتسین ؛ ـ شـروع بـه کـار یـلتـسـیـن در ۲۴ / ۳ / ۱۳۷۰ و فـروپـاشـى اتـحـاد شـوروى در اوایل دیماه همان سال ؛ ـ ترتیب یک کودتاى مشکوک که طى آن یلتسین با شجاعت نمایشى در برابر دوربین هاى تلویزیونى ، این کودتا راخنثى کرد؛ ـ درخـواسـت اسـتـقلال پیاپى جمهورى هاى اتحاد شوروى که با موافقت یلتسین و مخالفت گورباچف رو به رو مى شداما در نهایت ، یلتسین حرف خود را به کرسى مى نشاند؛ ـ زمـزمه تدریجى کناره گیرى گورباچف ، انحلال حزب کمونیست و اعلام شکست مارکسیسم (۳) مقام معظم رهبرى در ادامه تحلیل خود، چنین نتیجه مى گیرند: ایـن طـرح مـوفـق امـریـکـا در شـوروى بـود، یـعـنـى یـک ابـرقـدرت را بـا یـک طرح کاملا هـوشـمـندانه ، با صرف مقدارى پول ، با خریدن برخى اشخاص و با به کار گرفتن رسانه هاى تبلیغى ، توانستند طى یک طراحى سه ، چهار ساله و یک نتیجه گیرى شش ، هفت ماهه بکلى منهدم کنند و از بین ببرند! (۱۹ / ۴ / ۱۳۷۹) جنگ روانی امریکا بر ضد ایران در دوران جنگ تحمیلی وقوع انقلاب اسلامی ایران در فوریه ۱۹۷۹ مبانی فلسفی و بنیادین جدیدی را در فضایی که منبعث از تعارضات ایدئولوژیک و متصلب دو ارودگاه سوسیالیزم و کاپیتالیسم بود، پدید آورد. در واقع آنچه که موجب نگرانی عمیق قدرت های برتر جهان می شد، تسری الگوی الهام بخش انقلاب ایران در سپهر همگانی (خصوصاً کشورهای منطقه خاورمیانه) بود. منطقه خاورمیانه در حقیقت آوردگاه اصلی شرق و غرب جهت سیطره بلا منازع بر آن بود و ظهور انقلاب ایران تهدیدی جدی برای مشروعیت حضور آنان محسوب می شد تا جایی که دیوید اوئن وزیر خارجه اسبق انگلیس در همین راستا می گوید: «ما امیدواریم با وارد کردن ایران در جنگی فرسایشی و تبلیغاتی پردامنه بر ضد آن، انرژی ساطع شده از انقلاب ایران مصرف، و از بین برود.» بدین سان انقلاب نوپای ایران با تحمیل جنگی وسیع و پر دامنه از سوی قدرت های بزرگ وارد مرحله ای جدید شد. آنچه که این جنگ را از سایر جنگ های قرن بیستم متمایز می کرد همکاری راهبردی قدرت های متخاصم شرق و غرب در مهار و کنترل انقلاب ایران بود. از این منظر نوع و میزان همکاری ایالات متحده امریکا و شوروی سابق با دولت متجاوز عراق از دو بعد سخت افزاری (حمایت همه جانبه تسلیحاتی و لجستیک اعطای وام های بلا عوض و کم بهره) و نرم افزاری (تبلیغات وسیع و پردامنه در قالب جنگ روانی بر ضد جمهوری اسلامی ایران) قابل بررسی و تجزیه و تحلیل است. جنگ روانی برخلاف جنگ های دیگر که از قدرت نظامی استفاده می کند از قدرت شرطی امتناع کننده یا نامرئی برای تحت تأثیر قرار دادن مخاطبان استفاده می کند. در این جنگ ابزارهای نظامی بیشتر جنبه صوری و ظاهری را در تکمیل جنگ روانی دارند و قدرت اصلی در فعالیت های تبلیغاتی نهفته است. «تدی روزولت» سیاستمدار کهنه کار امریکا می گوید: «رهبران امریکا همیشه باید با لبخند سخن بگویند ولی یک چماق بزرگ هم به همراه داشته باشند» با این بسترسازی مفهومی اولین موضع گیری ها و تبلیغات روانی بر ضد جمهوری اسلامی ایران از فردای شکل گیری انقلاب آغاز شد. «هنری کسینجر، نظریه پرداز معروف امریکایی در همان اوایل انقلاب و با هدف ترساندن کشورهای عرب منطقه از بازتاب های انقلاب ایران می گوید: «کشورهای عرب منطقه به خوبی به یاد داشته باشند که خطر انقلاب اسلامی ایران به مراتب جدی تر و مهم تر از تهدید شوروی است. بنابراین رهبران عرب نباید از رساندن هر گونه کمکی به صدام دریغ کنند.» در همین راستا تشکیل شورای همکاری خلیج فارس موسوم به G.C.C در سال ۱۹۸۱ با هدف حمایت همه جانبه از عراق در جنگ تحمیلی به خوبی قابل تبیین و بررسی است.از سوی دیگر تأثیر فشارهای روانی امریکا و متحدانش بر سازمان ها و نهادهای بین المللی است. ایالات متحده به رغم گذشت ۲۲ ماه از تجاوز عراق به خاک ایران با انواع کارشکنی ها، از صدور هر گونه قطعنامه ای در شورای امنیت بر ضد عراق خودداری کرد این وضعیت با آشکار شدن علائم پیروزی ایران و شکست احتمالی عراق پس از عملیات های فتح المبین و فتح خرمشهر تغییر کرد، و این بار با فشار امریکا قطعنامه هایی برای توقف جنگ و آتش بس میان ایران و عراق صادر گردید. «مارتین ایندیک» سفیر سابق امریکا در اسراییل درباره سیاست های کشورش در حمایت از صدام می گوید: «زمانی که ایرانی ها به او حمله ور شدند، دچار نگرانی شدیم، بنابراین ضمن کمک به صدام با فشار بر شورای امنیت قطعنامه هایی را برای توقف جنگ و بازسازی ارتش عراق صادر کردیم.» دیوید نیوتن سفیر سابق امریکا در عراق نیز می گوید: «امریکا بسیار مشتاق بود که صدام در جنگ با ایران شکست نخورد ما بیشترین تلاش را کردیم تا از سقوط نیروهای عراق جلوگیری کنیم بزرگترین کمک ما به بغداد، فشار سیاسی و تبلیغاتی بر ایران بود تا این کشور را مجبور کنیم که قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل را برای پایان دادن به جنگ بپذیرد.» در واقع ایالات متحده پس از شکست های پی در پی عراق در جنگ و عقب نشینی نیروهای این کشور از خاک ایران سعی کرد چهره متجاوز صدام را به صلح طلب تغییر دهد و از این رهگذر علت اصلی ادامه جنگ در منطقه را مواضع ایران معرفی کند. نکته ظریفی را که می توان در مقایسه تطبیقی تجاوز عراق به ایران و نیز عراق به کویت مورد توجه قرار داد این مسئله است که تجاوز عراق به ایران پس از گذشت۱۰ سال از جنگ یعنی در سال ۱۳۷۰ توسط دبیرکل سازمان ملل اعلام شد در حالی که در همان روز اول حمله عراق به کویت، شورای امنیت با صدور قطعنامه ای عراق را متجاوز دانست و جالب این که درست ۴۰ روز بعد طی قطعنامه ای مجوز حمله نظامی به نیروهای اشغالگر عراق را صادر کرد. «مایکل گنون» حقوقدان برجسته در جمله ای تأمل برانگیز می گوید: «در جنگ عراق بر ضد ایران کلکسیونی از نقض ماهوی قواعد آمره حقوق بین الملل که تخطی از آنها اجتناب ناپذیر است رخ داد.» در یک جمع بندی از مباحث فوق می توان نتیجه گرفت که: در خلال ۲۵ سال گذشته ایالات متحده با انواع ترفندها و راهبردهای مختلف سعی داشته است تا چهره انقلاب ایران را مخدوش جلوه دهد ولی نکته جالب توجه این است که از سال ۱۹۷۹ تاکنون هر ۵ رییس جمهور امریکا از کارتر گرفته تا جرج دبلیو بوش، مهم ترین اولویت سیاست خارجی خود را مهار و کنترل انقلاب اسلامی و الگوی الهام بخشی آن قرار دادند لیکن تاکنون هر ۵ رییس جمهور که داعیه قدرت مسلط و هژمونیک بر جهان دارند در برخورد با ایران شکست خورده اند. در واقع پیش از آن که جنگ روانی بر ضد ایران منجر به اضمحلال و فروپاشی جمهوری اسلامی شود منجر به آشفتگی روانی و راهبردی دولت مردان امریکایی شده است. به تعبیری پاشنه آشیل هر ۵ رییس جمهور، چگونگی برخورد با ایران بوده است. رؤسای جمهور امریکا یکی پس از دیگری با این ادعا که دولت قبلی در مهار ایران ناتوان است به قدرت رسیده اند، اما این دور باطل همچنان ادامه دارد و ملت ایران با تجربیاتی ارزنده از نحوه دفع ترفندها و شیوه های تبلیغاتی، همواره عرصه را به تصمیم گیران کاخ سفید تنگ کرده است. برخی از نمونه های جنگ روانی علیه ایران در طول سال ۱۳۸۵، برخی از مهمترین سناریوهایی که به طور همزمان و به منظور اعمال جنگ روانی علیه ایران صورت گرفت عبارت بودند از: • سناریوی تهدید آمیزبودن ایران برای ملل جهان و این که دستیابی ایران به انرژی هسته ای تهدیدی برای همه کشورهای جهان است. • سناریوی ارعاب و تهدید ایران با انتشار محتوای بالای رسانه ای در خصوص امکان حمله آمریکا و یا اسرائیل به ایران • سناریوی تشویق ایران به مذاکره مستقیم با آمریکا • سناریوی دشمن سازی از ایران برای اعراب و ترغیب ملل عرب و مسلمانان برای مقابله با ایران • محک زدن ایران به شیوه های مختلف، به منظور دریافت این نکته که آیا ایران به خواست ۵+۱ درمورد برنامه هسته ای اش تن می دهد یا خیر؟ • سناریوی هالوکاست و پیگیری سناریوی تهدید آمیزبودن اندیشه دولت ایران برای ملل جهان حتی فارغ از دستیابی این کشور به انرژی هسته ای • سناریو اتصال برنامه هسته ای ایران به کره شمالی و بهره گیری ایران از عملکرد هسته ای کره شمالی به نفع پرونده هسته ای خود • سناریوی هلال شیعی • سناریوی تهدید سنی ها با گسترش تعداد و نفوذ شیعیان در منطقه تحت حمایت ایران - مرور برخی سناریوهای جنگ لبنان: • انتخاب تیتر واحد « بحران خاورمیانه » به « جای بحران لبنان »، به عنوان تیتر کلی و هدایت گر مجموعه گزارشها، اخبار و تحلیلهای مرتبط با جنگ در لبنان و اسرائیل و تکرار آن به صورت زیرنویس هنگامی که خبر مرتبط با آن منتشر می شد، خود نشانی از طراحی و ساخت سناریویی با عنوان مورد نظر و گسترش بحران به کل منطقه را داشت. • سناریوی دیگری که آمریکاییها در راستای طرح خاورمیانه بزرگ با بهره گیری از بحران لبنان توسط رسانه های خود دنبال کردند، این بود که غرب از حفظ خاورمیانه به عنوان جایگاهی برای اعراب و نه یک امپراطوری مذهبی برای ایران حمایت می کند. زمینه سازی برای این سناریو نیز با طرح تیترهای عمده و بزرگ در رسانه های مطرح با عنوان ایران به دنبال کسب قدرت برتر در خاورمیانه دنبال می شود. • ایجاد ارتباط مستقیم بین پرونده هسته ای ایران و بحران لبنان؛ اغلب تحلیلهای رسانه ای آمریکا و اسرائیل حول این مطلب ارائه می شدند که جمهوری اسلامی ایران برای منحرف کردن توجه سران هشت کشور صنعتی جهان از برنامه هستهای خود، حزبالله لبنان را برای آغاز جنگ با اسراییل تحریک کرده است. • رسانه های آمریکا و اسرائیل، حزب الله لبنان را به عنوان نمونه کوچکی از تهدید ایران برای صلح جهانی ترسیم می کردند و چنین تحلیل می کردند که در صورت مجهز شدن ایران به بمب هسته ای، حمایت هسته ای این کشور از تروریسم جهانی چه فجایعی که به بار نخواهد آورد.تـازه تـر از ایـن مـوارد، انقلاب هاى رنگینى بود که توسط آمریکا و اغلب با پشتیبانى بنیاد جامعه باز جرج سوروس ثروتمند مشهور و صهیونیست آمریکایى انجام شد.او روى کـانـدیـداى خـاصـى بـراى انـتـخـابـات ریـاسـت جمهورى سرمایه گذارى عده اى از مـتـخصصان تبلیغات انتخاباتى از غرب هم اجیر مى شدند تا به کاندیداى مورد نظر او کـمـک کـنـنـد. کـانـدیـداهـاى رقـیـبـى کـه مـمـکـن بـود بـا حـرف یـا پـول کـنـار رونـد، کـنـار گـذاشـتـه مى شدند و براى تحمیق مردم آن کشور، از کاندیداى مـطـلوب غـرب مـى خـواسـتـنـد در صورت لزوم ضد آمریکا هم حرف بزند و با تمام وجود کارى کند تا راءى بیاورد. از سوى دیگر، عده اى از جوانان محلى را سازماندهى مى کردند و بـه واسـطـه اروپـایـى هـا بـرایـشـان آمـوزش و حـقـوق هـم قرار مى دادند تا بر صحت انتخاباتنظارت کنند. به این ترتیب کاندیداى مورد نظر با سرمایه هاى کلان غرب و با تبلیغات فراوان در برخى کشورها موفق مى شد راءى بیاورد و اگر نظام حاکم نتیجه انـتـخـابـات را زیـر سؤ ال مى برد با یک تظاهرات گسترده مردمى ! و حمایت رسانه اى غـرب قـدرت را در دسـت مـى گـرفـت بعد از دوم خرداد ۱۳۷۶ و حاکمیت تدریجی اصلاح طلبان بر بخش های اعظیم دستگاه های اجرایی و تقنینی، پروژه نرم افزاری همان گونه که توصیه شده بود، مورد توجه عناصر ضد انقلاب و اصلاح طلبان افراطی قرار گرفت و در حد امکان تلاش شده بود که با توجه به شرایط و موقعیت های خاص ملی، سیاسی و ایدئولوژیکی ملت ما، همان گونه که مورد تأکید و توصیه «شارپ» در جای جای این کتاب بود، این روش ها گزینش شده و به مرحله اجرادرآید. شارپ در یکی از مصاحبه های خود ضمن تاکید بر این که، دولت ایالات متحده آمریکا بایستی بودجه ای را برای حمایت از چنین اقداماتی در ایران اختصاص دهد، در خصوص میزان تأثیرگذاری این کتاب در فرآیند تحولات سال های اخیر می گوید: «کار ما اثر بسیار مهمی در ایران داشته است. البته متاسفانه هنوز حرکتی کاملاً موفقیت آمیز نداشته است. . . این کار خطرناکی است. ولی مردم به اندازه کافی شجاع بودند که این امور را انجام دهند. »دولت مردان و سیاستمداران آمریکا نیز در راستای این سیاست، حمایت مالی از عاملین این نوع اقدامات را اجتناب ناپذیر می دانستند. «جوزف بایدن»، سناتور و رییس کمیته روابط خارجی مجلس سنای آمریکا، در یکی از سخنرانی های خود می گوید: «دولت بوش باید به تمامی سازمان های غیر دولتی آمریکایی اجازه بدهد که به گروه های ایرانی مرتبط با جامعه مدنی، حقوق بشر، فرهنگی و خواهان دموکراسی کمک مالی کنند» متعاقب این اظهارات، در بیست و پنجم دی ماه ۱۳۸۱ (۱۵ ژانویه ۲۰۰۳) کمیسیون بودجه سنای آمریکا مبلغ ۱۰ میلیون دلار را به این امر اختصاص می دهد.در سخنان «میچ مک کانال» سناتور جمهوری خواه آمریکا نیز، دکترین «جنگ نرم و مبارزه بدون خشونت»، یکی از دلایل اختصاص این بودجه ذکر می شود. وی در یکی از سخنان خود خطاب به رییس مجلس سنا می گوید: «آقای رییس، هم اکنون زمینه های تغییر سیاسی و اقتصادی در ایران وجود دارد. وظیفه ما این است که بفهمیم چگونه از این موقعیت استفاده کنیم. به نظر من حمایت مالی از فعالیت های مفید زیر بجاست. حمایت مالی از برنامه های رادیو تلویزیونی ایرانی، حمایت مالی از چاپ نشریات سیاسی ایرانی، حمایت مالی از ایجاد سایت های اینترنتی، حمایت مالی ازاشاعه اطلاعاتی درباره دمکراسی، روش های مبارزه بدون خشونت و سکولاریزم» پروژه دلتا سیاست جنگ نرم، هر روز که می گذرد، در آمریکا طرفداران بیشتری پیدا می کند. سیاستمداران و دولت مردان آمریکا نیز در جدیدترین بررسی ها و مطالعات خود، رویکرد جدی به جنگ نرم را در مواجهه با نظام جمهوری اسلامی مورد توجه قرار داده اند. «کمیته خطر جاری» The committee on the present danger که اعضای آن را برجسته ترین عناصر سیاسی و نظامی آمریکا تشکیل می دهند، در جدیدترین تصمیم خود در مهرماه ۱۳۸۴ با توجه به استحکام نظام جمهوری اسلامی و شکست دهها استراتژی در مقابل ملت ایران در طول سال های گذشته، جنگ سخت را بی فایده دانسته و خواستار توجه بیشتر دولت ایالات متحده به پروژه نرم افزاری «براندازی از درون» شدند. «مارک پالمر»، از اعضای برجسته این کمیته و چهره بانفوذ دستگاه سیاست خارجی آمریکا، اخیراً در گفتگویی با «دبوراه سولومود»، خبرنگار روزنامه آمریکایی نیویورک تایمز، صراحتاً با ایده تهاجم نظامی علیه جمهوری اسلامی ایران مخالفت کرده و اعلام نموده است: «ایران به لحاظ وسعت سرزمینی، کمیّت جمعیت، کیفیت نیروی انسانی، امکانات نظامی، منابع طبیعی سرشار و موقعیت جغرافیایی ممتاز در منطقه خاورمیانه و هارتلند نظام بین الملل به قدرتی کم بدیل تبدیل گردیده که دیگر نمی توان با یورش نظامی آن را سرنگون کرد»در گزارش کمیته خطر جاری که توسط مارک پالمر جمع بندی و تدوین شد، براندازی نظام جمهوری اسلامی با تمرکز فعالیت ها بر روی سه محور دکترین مهار، نبرد رسانه ای و ساماندهی نافرمانی مدنی، مورد تاکید و توصیه قرار گرفت. کارشناسان مسائل سیاسی با توجه به تجارب تدوین کنندگان این گزارش و تاثیر تصمیمات این کمیته بر سیاست های دولت آمریکا معتقدند که این گزارش حتی اگر به دستورالعمل اجرایی تبدیل نشود، یقیناً سیاست خارجی آمریکا در آینده از روح کلی آن، الهام خواهدگرفت. گزارش کمیته خطر جاری این گزارش که با عنوان «ایران و آمریکا، رهیافت جدید» تنظیم شده است، دارای پانزده محور کلی به ترتیب زیر است: ۱. این کشور علاوه بر برنامه هسته ای اش، با حمایت گروه هایی چون حزب الله، حماس و جهاد اسلامی و گروه هایی در عراق، مانع تحقق منافع آمریکا در منطقه می شود. از سویی دیگر ثروت رو به رشد نفت ایران، توانایی و ظرفیت آن را در داخل کشور و منطقه افزایش می دهد. فرصتی که در این میان وجود دارد، استفاده از ضعف سیاست های اقتصادی و اختلافات درونی ایران است. ۲. ایران باید در صدر برنامه سیاست خارجی آمریکا در چهار سال آینده برود. واشنگتن اکنون به رویکرد جدیدی نیاز دارد. باید همه نیروها برای این استراتژی بسیج شوند. باید درس های گذشته مورد بازبینی قرار گیرد، درس هایی که از فروپاشی بلوک شرق به یادگار مانده است و همچنین درس هایی که در تغییر حکومت ها در کشورهایی مثل شیلی یا اندونزی گرفته شد. ۳. دامن زدن به نافرمانی مدنی در تشکل های دانشجویی و نهادهای غیر دولتی و صنفی از ابزارهای مهم فشار بر ایران است. ۴. باید برای بازگشایی سفارت ایالات متحده در تهران ابراز تمایل کنیم. همزمان باید یکی از بلند پایه ترین مقامات خود را به عنوان فرد شماره یک، در این سیاست جدید در مقابل ایران انتخاب و معرفی کنیم. این فرد می تواند یکی ازکنسول های وزارت خارجه باشد و باید به طور مرتب حمایت خود را از حقوق بشر و دموکراسی در ایران مورد تاکید قرار داد. از این طریق می توانیم ارتباط خود را با مردم ایران تقویت کنیم. ۵. باید شبکه های متعدد رادیو تلویزیونی را برای ایرانیان تدارک دید و پیام های خود را با پیشرفته ترین تکنولوژی های روز، به دست مردم ایران برسانیم. ۶ . اگر قرار است گفتگو و تعامل با ایران صورت گیرد، باید با مقامات با نفوذ ایرانی و آنها که قدرت واقعی و کافی برای تصمیم گیری ها دارند، انجام شود، همچون مقامات مورد وثوق و تایید رهبری ایران. باید دانست در این باره دیگران در ایران چنین قدرتی ندارند. ۷. درباره فعالیت هسته ای ایران، باید با احتیاط و دور اندیشی و چند جانبه عمل کرد. باید فشارها را بر ایران بیشتر کرد و در صورت استنکاف ایران، پرونده این کشور را به شورای امنیت فرستاد. اگر چه اولویت اول، اعمال فشار دیپلماسی از طریق متحدان به گونه ای است که ایران داوطلبانه از فعالیت ها و برنامه هسته ای خود چشم پوشی کند. ۸. حمایت از اپوزیسیون هم می تواند از عوامل موثر بر تغییر رژیم ایران باشد. سفر فعالان جوان خارجی از کشورهای متحد ایالات متحده به ایران، راه دیگری در این رویکرد است. این افراد می توانند به عنوان جهانگرد وارد ایران شوند و در صورت نیاز به جنبش های مدنی و نافرمانی ها بپیوندند. ۹. باید فعالیت NGOهای آمریکایی را در ایران تسهیل کنیم و به صدور ویزا همت گماریم. دعوت فعالان جوان ایرانی به خارج، برای شرکت در سمینارهای کوچک هم، اقدام مهمی است. این کار در صربستان، فیلیپین، اندونزی و شیلی و کشورهای دیگر جواب داده است. این افراد باید از سوی مقامات آمریکایی انتخاب شوند، نه نهادهای ایرانی. ۱۰. سفارتخانه های کشورهای دیگر هم می توانند در تهران برای ما موثر باشند. حضور در جلسات محاکمه، درخواست مشترک برای آزادی زندانیان سیاسی، کمک مالی به خانواده های زندانیان و گروه های مخالف حکومت و حتی نظارت یا مشارکت در اعتراض ها، از جمله این راه های تاثیرگذار است. کنگره باید تصویب قانونی به نام «آزادی ایران» را بررسی کند تا از طریق آن حمایت کافی از آن را به عمل آورد. ۱۱. تضعیف ستون های حمایتی حکومت ایران که همانا سرویس های امنیتی و نظامی این کشور می باشند، باید در دستور کار قرار گیرند. ۱۲. سرویس های امنیتی و قضایی آمریکا و متحدانش باید در همکاری با سازمان های حقوق بشر به جمع آوری مدارک و شواهدی در متهم کردن مسئولین ایرانی به موارد شبیه میکونوس اقدام کنند. ۱۳.گفتگو با دولت ایران هم باید در دستور کار باشد. ما باید تعامل خود را برای دیدار با مقامات ایرانی و بحث و گفتگو درباره موضوعات مورد علاقه و نگرانی دو طرف نشان دهیم. ۱۴. باید رهبران روحانی ایران را که در راس قدرت هستند، وادار کرد از قدرت سیاسی به صورت مسالمت آمیز کناره بگیرند. ۱۵. باید قدرت بسیج و سپاه را از میان برد و در وزارت اطلاعات تغییرات اساسی و یا بطور کلی آن را حذف کرد. تاکتیک های جنگ روانی - اهداف جنگ روانی در تدوین یک جریان خبری با استفاده از اصول جنگ روانی آنچه لازم است در ابتدا مورد توجه قرار گیرد اهداف جنگ روانی است. که عبارتند از : • از بین بردن امید نزد مخاطبان، کشور و یا جناح مقابل • بی اعتمادی نسبت به رهبران کشور یا جناح مقابل • شکاف در بین جامعه مخاطب این نوع جنگ، در واقع جنگ علیه عقل دشمن اعلام میشود و نه به منظور دربندکشیدن بدن او . - مهترین ابزارهای جنگ روانی تلویزیونها: • تلویزیونهای عادی • تلویزیونهای خبری • تلویزیونهای ویژه – منطقه ای رادیوها: • رادیوهای عادی • رادیوهای ویژه خبرگزاریها: • استفاده مستقیم • استفاده غیر مستقیم مطبوعات: • مطبوعات ملی • مطبوعات فراملی سایتهای خبری: • سایتهای ویژه • پست الکترونیک -مهمترین مخاطبان جنگ روانی نیز عبارتند از: • مردم • احزاب • سیاستمداران • گروهها، سازمانها و نهادهای دولتی و غیردولتی • دولتها • سازمانهای بین المللی. - راهبردهای اساسی جنگ روانی طراحان جنگ روانی ، نبرد خود را بر تبلیغات استوار کردهاند . هدف آنها تاثیرگذاری بر عقاید افراد و یا جامعه موردنظر میباشد . امروزه در ادبیات جنگ روانی واژه تبلیغات معادل واژه پروپاگاندا قرار گرفته است. جنگ روانی از همه تاکتیکهایی که یک عامل تبلیغاتی و یا یک پروپاگاندا اجنت انجام میدهد، بهره می برد . این عوامل سعی میکنند افکار عمومی طرف مقابل را به تسخیر کشانده و از شیوههای زیر حداکثر استفاده را بنمایند . مدیران و طراحان خبری پیش از هر چیز ، باید مخاطب خود را به خوبی مورد شناسایی قرار داده و از طریق روشهای روانشناسی اجتماعی ، میزان تاثیری را که هر یک از تاکتیکهای جنگ روانی می توانند ایفا کنند را پیدا نمایند . تاکتیکهای جنگ روانی بسیارند و متناسب با شرایط روز، در حال گسترش و رشد روز افزون هستند. - برخی از مهمترین تاکتیکهای جنگ روانی سانسور Censorship سانسور عبارت است از حذف عمدی موادی از جریان عبور آگاهیها ، به منظور شکل دادن عقاید و اعمال دیگران است . این حذف عمدی میتواند به دو شکل صورت پذیرد . سانسور در سادهترین معنیاش ، رسیدگی و آزمایش پیامهای کثیرالانتشار توسط اولیای امور به جهت بازداشت موادی است که از نظر آنان نامطلوب است . این شکل سانسور ، همان ایجاد مانع قبلی یا عملی جهت جلوگیری از انتشار مواد نامطلوب است که مثلا میتواند شامل حذف واژهها ،عبارات یا جملاتی خاص ، توسط سانسورگر باشد . اما سانسور در شکل گستردهترش ، میتواند دربرگیرنده هر نوع تلاشی جهت تضعیف یا جلوگیری از انتشار مواد نامطلوب از نظر برخی از اولیای امور باشد . بدینترتیب ، ممکن است دولتی جلوی انتشار اطلاعات یا اخباری را که میتواند بازتابی مخالف یا ناموافق بر مقامات آن دولت داشته باشد ، بگیرد یا ممکن است دولت مذکور اقدام به صدور مجوزهایی کند که از این راه انتشار مواد نامطلوب را دچار مشکل یا فترت سازد . از طرف دیگر ، ممکن است اولیای امور اقدامی تنبیهی نیز بر علیه خاطیان درپیش گیرند . بدینمنظور که مطمئن شوند خاطیان ، دیگر دست به خلاف نخواهند زد و نیز دیگران را از انتشار مواد دارای ایراد ، برحذر دارند .به این ترتیب میشود برخی از روزنامهها یا مجلات را از امکانات چاپی محروم کرد ، مالیاتهای سنگین یا موانع اقتصادی دیگر را اعمال کرد ، سردبیران را به زندان انداخت یا جواز کار فعالیتهای رادیو – تلویزیونی را لغو کرد . دولتهای مستبد و خودکامه از سانسور برای ابقاء قدرت خویش بهرهبرداری میکنند . اما دولتهای آزادمنش به علت سنتهای موجود حاکی از انزجار نسبت به سانسور باید به روشهای دیگری جهت ابقاء خود متوسل شوند ( روشهایی مانند تلاش برای جلب حمایت صادقانه رسانههای متنفذ ، یا ارجاع مستقیم مشکل خود به مردم ) . سانسور در ایالات متحده بیشتر در سطح محلی مشاهده شده است . در این سطح،تا به حال اقدامات بسیاری به منظور جلوگیری از اهانت و قبیحپردازی ( به ادعای سانسورگران ) در مواد و موضوعات چاپی و فیلمهای سینمایی صورت گرفته است . اخبار کنترل شده : شکل خفیفی از سانسور نیز که اخبار کنترل شده نام گرفته ، وجود دارد . در اخبار کنترلشده ، توزیع اطلاعات به طریقی است که حافظ حداکثر منافع توزیعکننده باشد . دولتها ، اصناف و دیگر دیوانسالاریها ، غالب اوقات در کنترل اخبار مقصر قلمداد میشوند .سانسور برونقانونی : سانسور برونقانونی سانسوری است که خارج از کنترل قانون یا قدرت قانونی باشد. چنین سانسوری میتواند داوطلبانه باشد . مثل وقتی که سردبیری ، عبارت یا واژهای را از دستنوشته خود حذف میکند چرا که احساس میکند از ذوق سلیم به دور است یا کتابداری که کتابی را از دور خارج میکند ، بدین علت که به نظر او قبیح و اهانتآمیز است و وی مطالب قبیح و اهانتآمیز را دوست ندارد . از یک لحاظ سانسور برون قانونی میتواند غیر داوطلبانه باشد مانند وقتی که سانسور خود پاسخی به فشارهای اقتصادی ، سیاسی یا فشارهای دیگری از این قبیل است . مثلا یک ایستگاه رادیو – تلویزیونی ممکن است انتقاد از مقامات دولتی را به علت تهدیدهای واقعی یا احتمالی ، از جانب آن مقامات درخصوص تمدید مجوز مسکوت گذارد . تحریف Disortion یکی از رایجترین شیوههای پوشش خبری و مطبوعاتی ، تغییر متن پیام به شیوههای مختلف از طریق دستکاری خبر است . در مسئله تحریف سه پدیده به چشم میخورد که عبارتند از : تعدیل ، شاخ و برگ دادن و جذب . یک خبر در حین انتقال از شخصی به شخص دیگر به تدریج کوچکتر از گذشته ، قابل فهمتر و از نظر بازگو کردن ، سادهتر میشود . در حین فرایند انتقال متوالی بسیاری از جزییات اصلی خبر کمکم تعدیل میشوند ، تجربههایی که در مورد تحریف انجام شده است ، نشان میدهد که بسیاری از جزییات موجود در ابتدای زنجیره انتقال بهشدت حذف میشوند . هر بار که خبر تحریفشده نقل میشود ، میزان جزییات ، هرچند با کندی ، کاهش مییابد .در همان زمانی که فرایند تعدیل انجام میگیرد ، شاخ و برگهای دیگری به خبر اضافه میگردد . فرایند شاخ و برگ دادن به خبر ، به ادراک انتخابی و حفظ انتخابی موضوع در ذهن و نقل جزئیات کمی از موضوع اصلی مبتنی است . با اینکه فرایند شاخ و برگ دادن مانند فرایند تعدیل در هر بار که خبر نقل میشود ، انجام میگیرد ولی عناصری که در این فرایند بر آنها تکیه میشود و در هر نوبت تکرار شمیآیند ، یکی نیستند . این ویژگی بیشتر به ترکیب جامعه ای که خبر در آن منتقل میشود، وابسته است . عناصری در این فرایند شاخ و برگ پیدا میکنند که از نظر نقل کننده خبر با اهمیت هستند .چه چیزی سبب حذف برخی جزییات و بیان برخی دیگر میشود ؟ چگونه میتوانیم این امر را که برخی اجزا جای اجزای دیگر را میگیرند و موجب تغییر یک حقیقت میشوند ، بیان نماییم ؟ پاسخ به این پرسشها در فرایند جذب یافت میشود که نتیجه نیروی جاذبه عادات ، تمایلات و احساسات موجود شنونده است . برای مثال هنگام نقل یک خبر و سپس بازگو کردن مجدد آن ، فرایند جذب موضوع اصلی روی میدهد ، آنگاه عناصر خبر منطبق شده یا سازمان داده میشوند تا با انگیزه اصلی خبر هماهنگ شوند و این هماهنگی به گونهای صورت میگیرد که خبر را در نهایت امر منسجمتر ، منطقیتر و دارای ظاهر بهتری سازد . غالبا فرایند جذب با هدف مورد انتظار فرد هماهنگی دارد و درک و یادآوری امور طبق معمول صورت میگیرد . از همه اینها مهمتر اینکه فرایند جذب به خودی خود بیانگر تغییرات و تحریفاتی است که منعکسکننده احساسات ریشهدار در شخص میباشد و همچنین وضعیت و جهتگیری او را منعکس میکند .با اینکه در امر تجزیه و تحلیل ، فرایندهای تعدیل ، شاخ و برگ دادن و جذب از یکدیگر تفکیک میشوند ، ولی این فرایندها در عمل از یکدیگر مستقل نیستند . آنها به طور هماهنگ و در آن واحد عمل میکنند .این عمل هماهنگ ، منعکسکننده یک فرایند منحصر به فرد است که دارای ویژگی فردی است و به تحریفی که مشخصه آن است ، منجر میشود . این شیوه بیشتر در مصاحبهها و گفتگوهای سیاسی بکار میرود . زیرا در مصاحبه مستندسازی کار دشواری است ومیتوان مفاهیم موردنظر را تغییر داد . درشرایطی که مخاطبان دسترسی لازم به منبع موثق پیام را نداشته باشند ، این شیوه بیشترین کاربرد را دارد ، مثلا اخباری که از طریق خبرگزاریهای دنیا و روزنامههای پرتیراژ منتشر میشوند ، در نقاط مختلف دنیا منتشر شده و قابل دریافت مستندات لازم از سوی مخاطبان نمیباشند . ساختن یک یا چند دشمن فرضی To Make A Supposed Enemy این یکی از شیوههای قدیمی سیاسیون کهنهکار است که قدرت را دراختیار دارند و برای بقا و ماندگاری در حکومت از آن استفاده میکنند . این شیوه به مطبوعات نیز رخنه کرده است . در این شیوه سعی میشود تا سایر رسانهها و مطبوعات یا سایر سیاستمداران و یا سایر احزاب را در چشم مخاطبان خود ، به شکل یک دشمن نشان دهند . همیشه داشتن یک دشمن فرضی میتواند اقدامات طرف مقابل را محق و معتبر جلوه دهد و زمینه را برای هر نوع اقدامی فراهم آورد . استفاده از این شیوه خود میتواند برای متحد کردن افراد داخل یک کشور نیز مفید واقع شود . در هنگام بحرانهای اقتصادی و سیاسی و یا همچنین خطرات سیاسی که از درون یک کشور را تهدید میکند ، وجود یک دشمن فرضی خارجی میتواند سرپوشی بر بحرانها و اتحاد داخل کشور علیه آن بحرانها باشد . پاره حقیقتگویی To release a part of truth گاهی حادثه ، خبر یا سخنی مطرح میشود که از نظر منبع ، محتوای پیام ، مجموعهای به هم پیوسته و مرتب است که اگر بخشی از آن نقل و بخشی نقل نشود ، جهت و نتیجه پیام منحرف خواهد شد . این از رویههای رایج مطبوعات است که معمولا متناسب با جایگاه و جناح سیاسی که به آن متمایل هستند،بخشی از خبر نقل و بخشی را نقل نمیکنند . این شیوه بهخصوص در انتشار نظرات رهبران سیاسی متداول است . استفاده از تیترهای اصلی روزنامهها ، مطابق با میل و سلیقه آن روزنامه از نمونههای بارز پارهحقیقتگویی است به طور کلی از دید روزنامهنگاران یک خبر هنگامی کامل است که عناصر خبری در آن بهشکل کلی مطرح شوند . اما چنانچه یکی از عناصر خبری - چگونه ؟ کجا ؟ کی ؟ چه کسی ؟ چه چیزی ؟ چرا؟ - در خبر بیان نگردد ، خبر ناقص است . که در این تاکتیک حذف یکی از این عناصر به عمد صورت میگیرد . در نشریات برای جلب نمودن نظر خواننده به تیتر خبر ، از این تاکتیک استفاده مینمایند . در واقعه ۱۱ سپتامبر ، در اخباری که از سوی رسانههای امریکا و رسانههای همسو با آنها انتشار مییافت، به دلایل و انگیزههای تروریستها پرداخته نمیشد . به عبارتی عنصر « چرا » به صورت انتخابی از اخبار حذف میشد . حذف عنصر « چرا » به امریکاییها این اجازه را میداد که بتوانند کشورها ، افراد مختلف و سیاستهایی را که نمیپذیرند و با مواضع آنها مخالفت دارند را محکوم نمایند و بتوانند با استفاده از باز بودن فضا و شرایط توجیه و با استفاده از عبارت « حذف تروریستها از صحنه جهان » همچنان به سیاستهای مدنظرامریکا جامه عمل بپوشانند . محکزدن To Test for Confirm برای ارزیابی اوضاع جامعه و طرز تفکر مردم جامعه درباره موضوعی خاص که نسبت به آن حساسیت وجود دارد و یا دریافت بازخورد نظر حاکمان و یا گروهی خاص یا صنفی از اصناف جامعه ، خبری منتشر میشود که عکسالعمل به آن، زمینه طرح سوژههای بعدی قرار میگیرد عوامل تبلیغاتی سعی می کنند برای دریافت بازخورد نظر گروهی خاص و یا حتی افراد جامعه ، با انتشار یک موضوع عکسالعمل آنها را مورد ارزیابی قرار دهند و سیاستهای آینده خود را نسبت به آن طراحی کنند تاکتیک محکزدن به نوعی تاکتیک بازگشتی هم هست و به افراد خاص برمیگردد و جامعه محدودتری را درنظر میگیرد. اما بازخوردبیشتر به جامعه و عوام برمیگردد.مثلا برای ارزیابی نظر مردم ایران راجع به رابطه با امریکا ، خبری منتشر میشود تا پس از محکزدن آن، موضوعات جدیتری را دراین باره منتشر سازند . به عنوان مثال میزان حساسیتهای مذهبی جامعه و یا پایبندی آنها به اصول مورد اتفاق جامعه ، یا شخصیتهای مورد احترام ووثوق مردم ، یا کشف دیدگاهها و برنامههای جریان حاکم و یا جبهه مخالف نسبت به موضوعی خاص را محک میزنند .این شیوه یکی از شیوههای جنگ روانی است . اما امروزه در بازیهای تبلیغاتی و انتخاباتی نیز مورد استفاده قرار میگیرد . در سیستمهای نظرسنجی نیز استفاده از افکارعمومی ، نوعی محکزدن است .طرح موضوع استفاده نظامی ایران از تکنولوژی غنیسازی اورانیوم توسط آمریکاییها ، بازخورد واکنش دائمی ایرانیها را در تاکید بر استفاده غیر نظامی از این تکنولوژیها را بهدنبال دارد . آمریکا با این کار از یک سو قصد محکزدن ایران در این باره را داشته و از سوی دیگر از طرح آن برای اعزام بازرسین مربوطه برای کنترل این پروسه بهره میگیرد . ادعا به جای واقعیت Pretention instead of truth رسانههای خبری برای دستیابی به اهداف موردنظر خود گاهی ادعاهایی علیه افراد ، گروههای مختلف و رسانههای رقیب مطرح میکنند و آنان را مجبور به پاسخگویی می نمایند . درواقع در این روش اخبار مخابرهشده و یا بهچاپ رسیده نوعی ادعا به جای واقعیت را در ذهن مخاطب تداعی میکند و با استفاده از کلماتی نظیر « ادعا » منبع خبر سعی میکند اولا خبر را ازدست ندهد ، درثانی صحت و سقم خبر را به گردن منبع مدعی آن انداخته ، ثالثا چنانچه خبر مورد تایید قرار گرفت ، اعتبار پخش آن را نصیب خود کند و در نهایت پیامی را که مدنظرش میباشد به همراه خبر القا نماید . در شایعه منبع خبر را نمیگوییم اما در این نوع خبر عمدا منبع خبر را ذکر می کنیم ، ولی منبعی که بیاعتبار است و بارها مورد تکذیب قرار گرفته است .این شیوه از جمله شیوههای جنگ روانی است که درآن نوعی ادعا در اخبار منتشر میشود . و سپس این ادعا تایید یا تکذیب میشود . این شیوه در حقیقت مانند یک برگ دوطرف برنده است . استفادهکنندگان از آن ، چه ادعا را رد و چه آن را تایید نمایند ، در هر دو صورت منبع جواب خود را گرفته است در جریان حمله امریکا به افغانستان ، پس از هر بمباران شدید مقرهای طالبان ، ادعاهایی دال بر کشتهشدن بنلادن از سوی رسانههای امریکایی و رسانههای همسو با آنها مطرح میشد . زمانی که طالبان خبر را تکذیب میکردند ، امریکاییها میفهمیدند که تلاش آنها در انهدام مواضع طالبان و کشتار آنها چندان موثر نبوده است . اگر طالبان سکوت می کردند ، این سکوت صحت ادعای امریکاییها را اثبات میکرد و نیروهای طالبان را نیز از نظر روحی تضعیف مینمود. رامسفلد وزیر دفاع آمریکا در ادعایی دیگر در تاریخ ۷/۱/۸۲ نیز اعلام نمود که نیروهای سوری با دادن « دوربینهای کار در شب » به عراقیها آنان را در کشتن نیروهای آمریکایی یاری دادهاند و این مطلب توسط منابع سوری تکذیب شد . اغراق عوامل تبلیغاتی با بهرهگیری از این شیوه دست به پخش مطالب مبالغهآمیز میزنند . آنها سعی میکنند مطالب کوچک را بسیار بزرگتر از آنچه وجود دارد جلوه دهند و همچنین قادرند از مطالب بزرگ به شکلی ضعیف و در زمان ، مکان و جایگاهی که به چشم نمیآید ، بهرهبرداری کند . تفرقه شاید بتوان تفرقه را یکی از مؤلفههای عوامل قبلی دانست که با استفاده از آنها عامل تبلیغاتی سعی میکند بین جامعه مخاطبان خود با مرزبندی و جناحبندیهایی که در اکثریت موارد کاذب هم میباشد ، مطالبی را پخش کند تا پتانسیلها و توان آنها را کاهش دهد . ترور شخصیت در شیوههای جدید ، ترور فیزیکی جای خود را به ترور شخصیت داده است . در زمانهایی که نتوان فردی را ترور فیزیکی کرد و یا نباید افراد مورد ترور فیزیکی قرار گیرند ، سعی میکنند از طریق عوامل تبلیغاتی جنگ روانی و با استفاده از وسایل ارتباط جمعی ، شخصیتهای مطرح و مؤثر در جناح مقابل را به زیر ذرهبین کشیده و با بزرگنمایی نقاط ضعف آنان را ترور شخصیت نماید . اصطلاحی که امروز برای ترورکردن از طریق وسایل ارتباط جمعی یسیار مورد استفاده قرار می گیرد ، Terrorovision است که هدف آن ترور شخصیت های سیاسی و مهم از طریق به تصویر کشیدن نقاط ضعف و حرکات نادرست آنهاست . این عوامل باعث می شود رهبران ذینفوذ نزد مخاطبان دچار بی منزلتی وتخریب چهره شوند . شایعه Rumour زمانی که جریان این خبر از بین افرادی شروع میشود که از حقیقت موضوع دورند ، شایعه آغاز میگردد و تکرار آن بدون ارائه برهان و دلیل ادامه مییابد تا تقریبا بسیاری از مردم آن را باور میکنند و درنهایت شیوه معینی برای ترویج آن پیش گرفته میشود ، مانند « آنها میگویند ... » یا « از یک منبع مسئول شنیدهام که ... » یا « اخبار دقیقی دارم مبنی بر اینکه ... » و مانند آنها .در اینجا یک شرط اساسی برای کامل شدن شایعه وجود دارد . این شرط عبارت است از اهمیت پیشامد یا شخصی که در شایعه مطرح شده و همچنین ضرورت وجود ابهامی که شایعه را فرا گرفته باشد . بهعلاوه انگیزههای روانی که سبب پیدایش شایعه و رواج آن گردد .شایعات زمانی رواج مییابند که حوادث مربوط به آن در زندگی افراد از اهمیتی برخوردار باشند یا در مورد آنها خبرهای صریح پخش نشود و یا اینکه خبرهای مربوط به آنها مبهم باشند . این ابهام زمانی به وجود میآید که خبر به صورت تحریف شده دریافت شود ، یا به فرد خبرهای متضادی برسد یا فرو از فهم این گونه خبرها عاجز باشد به هرحال شایعه همیشه دروغ نیست و همیشه داستان بدخواهانهای را شامل نمیشود . ممکن است شایعه سبب درز کردن اطلاعات گردد ، به ویژه در زمان جنگ ، یعنی زمانی که کنترل اطلاعات نظامی از جهت امنیت ملی کشور ، ضروری است .میتوانیم بگوییم شایعه برای به انجام رساندن دو وظیفه توام انتشار مییابد : اولین وظیفه بیان وتفسیر تنش احساسی است که افراد حس میکنند و وظیفه دوم تسکین این تنش است .در شرایط عادی اخبار از طریق منابع قابل اطمینان و رادیو و تلویزیون پخش میشود و شایعه کمتر بهحال ظهور و بروز مییابد ، اما وقتی فشار روحی و سردرگمی بهوجود میآید شایعه نیز گسترش مییابد . در چنین شرایطی اگر چه شایعات از پشتوانه و شواهد محکمی برخوردار نیستند اما بهدلیل خودداری منابع رسمی از انتشار اطلاعات واخبار کافی و شواهد که گاهی بهخاطر دسترسی نداشتن به آن و گاه به لحاظ اعمال سانسور است بهسرعت و از طریق تکرار در میان مردم در سطح وسیعی گسترش مییابد و این تکرار از آن جهت است که نیازهای هیجانی مردم را برآورده میکند تاکتیک شایعه Rumour شایعه در جایی ایجاد میشود که خبر نباشد و یا خبر از منابع موثق منتشر نگردد . از جمله اولین عناصری که در بحث شایعه مطرح میباشند ، موضوع ، مکان و زمان شایعه است . یک شایعهساز ماهر بهخوبی میداند که شایعه وی باید موضوعی باشد که حساسیت بالای جامعه را در زمان و مکان مناسب به خود اختصاص دهد . رابطه بین موضوع ، زمان و مکان میباید در پخش یک شایعه بهخوبی درک و احساس گردد .در خصوص بحث زمان اعتقاد براینست که یا بهموقع بودن پخش شایعه بیشترین تاثیر را دارد و همچنین بالاترین تاثیر شایعه در لحظه اوج احساسات مردم است . چنانچه شایعه قبل یا بعد از زمان تاثیرگذار مطرح شود ، به همان اندازه نفوذ خود را از دست میدهد . مکان پخش یک شایعه نیز میباید کاملا دارای مجاورتهای معنوی و جغرافیایی باشد .شایعه ضریب خود را مدیون دو نکته میباشد . اول ابهام در موضوع و دوم اهمیت موضوع . هر چه ضریب اهمیت یک شایعه بالا باشد ، ضریب نفوذ آن نیز به همان میزان بالا میرود . در ضمن به همان میزان که ابهام در قضیه افزایش مییابد ، ضریب نفوذ شایعه نیز بالا میرود . چنانچه یکی از این پارامترها ی ابهام یا اهمیت صفر شود ، ضریب نفوذ شایعه نیز صفر خواهد شد .عوامل دیگری نیز در پخش ، پذیرش و نفوذ شایعه مؤثرند اما از درجه دوم اهمیت برخوردار میباشند . یکی از این عوامل عناصر پخش شایعه هستند . بهطور نمونه پخش شایعه از زبان یک وزیر ، یک استاد دانشگاه و یا هر منبع معتبر دیگر ضریب نفوذ آن را بیشتر از پخش شایعه از زبان راننده تاکسی میکند. هرشایعه دربرگیرنده بخش قابل ملاحظهای از واقعیت میتواند باشد ، اما ضریب نفوذ آن نیز تحت تاثیر سه عامل دیگر میتواند افزایش بالایی پیدا کند ،که این عوامل عبارتند از : • تسطیح • همانندسازی • برجستهسازی تسطیح در تسطیح شایعهساز سعی میکند عوامل حاشیهای و جنبی یک موضوع را از بین ببرد و موضوع شاخص را نمایانتر کند . حذف مطالب حاشیهای شایعه و حذف مطالب کماهمیتتر عامل تسطیح را شکل میدهد. دراین جا موضوع شایعه نماد وسیعتر و بزرگتری پیدا میکند و یا به تعبیر دیگر تنها موضوع شاخص جامعه میشود . همانندسازی در همانندسازی نوعی فرافکنی صورت میگیرد . موضوعی در ذهن مخاطب عینیت پیدا کرده و مخاطب نسبت به آن آگاهی دارد . در این نوع شایعه ، استفاده از تاکتیک بک گراند میتواند عنصر شایعه را تقویت کند . به عنوان مثال در حوادث بعد از ۱۱ سپتامبر ، استفاده از شایعه پخش سلاحهای میکروبی و شیمیایی را همانندسازی می کنیم با سلاحهای بهکار برده شده در جنگ خلیج فارس . برای اینکه ثابت نماییم تولید این نوع سلاحها توسط آمریکاییها صورت گرفته و امروز در خود آمریکا موجب سیاهزخم میشود . برجستهسازی ، بزرگنمایی نمودار شدن عنصر اصلی شایعه همان برجستهسازی و واضحکردن موضوع اصلی است . برجستهسازی زمانی اتفاق میافتد که شما بتوانید با تسطیح عناصر حاشیهای خبر را حذف و با مبالغهای که در خبر انجام میدهید ، آن را درحد معقول بزرگ جلوه دهید . شایعات در زمان جنگهای نظامی سه دسته هستند و دارای سه کاربرد میباشند : - شایعات تفرقهافکن در این نوع شایعه سعی میشود در موانع دشمن ایجاد شکاف نمایند و با بیان تشنجات بین افراد دشمن آنها را ضعیف نمایند . این نوع شایعه در بازیهای سیاسی کاربرد وسیعی دارد . - شایعات هراسآور در این نوع شایعه با اعلام کشتههای وسیع و پخش آن در بین نیروهای دشمن میتوان ناامیدی را در بین آنها افزایش داده و آنها را ضعیف نمود . - شایعات امیدبخش این نوع شایعات باعث ایجاد روحیه و انسجام در بین نیروهای خودی شده و کاربردی وسیع دارد نیل پستمن در کتاب خود تحت نام « زندگی در عیش ، مردن در خوشی » شایعات را به سه دسته تقسیم میکند : - شایعات آتشین شایعهایست که یکباره شکل میگیرد ، همه جامعه را تحتالشعاع قرار میدهد و اثری کوتاهمدت دارد . کاربرد این نوع شایعه بیشتر در زمان جنگ نظامی است . استفاده از آمار و ارقام و بزرگنشان دادن آنها ، مسیر شایعات آتشین است . به معنای دیگر شایعات آتشین با ارقامی بسیار بزرگ ولی فقط در یک مقطع وارد میشوند ، تاثیر آنها عظیم است ولی مقطعی است . نیل پستمن میگوید : این شایعه هنگامی است که جنگ یا رخدادهای ناگهانی در جامعه اتفاق میافتد و این نوع شایعات غالبا با ارقام بزرگ و ارقام سر و کار دارند . تلفات ناشی از جنگ و تلفات ناشی از سیل و زلزله از جمله این موارد میباشند . به عنوان نمونه اعلام کشتهها با ارقام بزرگ در یک جنگ - شایعات خزنده شایعاتی هستند که همراه با تاکتیکهای قطرهچکانی ، مرحله به مرحله میتواند مسیر یک شایعه را در ذهن افراد یک جامعه طراحی کند . این شایعات درازمدتتر از شایعات آتشین هستند و پیچیدگیهای بیشتری نیز دارند . سوءاستفادههای مالی و فساد در دستگاههای اداری و رسوائیهای مالی از جمله این نوع شایعات هستند . پخش قطرهچکانی و مرحله به مرحله حادثه ۱۱ سپتامبر زمینهساز این نوع شایعه بود . - شایعات دلفینی آن نوع از شایعات هستند که به تناسب زمان آشکار میگردند و بلافاصله پس از تاثیرگذاری برای مدتی پنهان می شوند و دوباره با ایجاد زمینه و انگیزه خود را آشکار میکنند . به گفته پستمن این شایعات ، شایعات غواصی میباشند . در این نوع شایعه از آنچه که در گذشته اتفاق افتاده در زمانهایی که کاربرد آن اقتضاء میکند ، استفاده میکنند . گاهی مطالبی را آشکار و گاهی مطالبی را پنهان مینمایند . به تعبیر لئوپستمن مثل نمکی هستند که بر روی زخم پاشیده میگردد و در طول تاریخ همیشه زنده و دارای کاربرد هستند . شایعات دلفینی شایعاتی هستند که زمان مشخصی ندارند و هر گاه زمینه آن فراهم شود ، قابل خود نمایی هستند . مانند اخبار مربوط به قتلهای زنجیرهای تاکتیک ماساژ پیام Spinning The Message انواع بیشماری از فریب و خود فریبی در انبوه دادهها و اطلاعات و دانشی که هر روز از کارخانه کار فکری دولت به بیرون جریان مییابد ، دیده شده است که به ماساژ پیام معروف است . تاکتیک حذف ، تاکتیک کلیبافی ، تاکتیک زمانبندی ، تاکتیک قطرهچکانی ، تاکتیک موجی ، تاکتیک تبخیر و تاکتیک تبخیر از جمله تاکتیکهای ماساژ پیام به شمار میآیند که در کتابهای نوشته شده توسط الوین تافلر به طور کامل در مورد آنها توضیح داده شده است . تاکتیک کلیبافی Generality Tactic تاکتیک کلیبافی تاکتیکی است که در آن جزئیاتی که ممکن است مخالفت اداری یا سیاسی را برانگیزد را با لعابی از مطالب غیرواقعی میپوشانند . در پخش این تاکتیک سعی میشود بدون توجه به مسایل اصلی و عمیق در خبر و بدون ریشهیابی به موضوعی که منعکس می شود به حواشی آن پرداخته شده ، به خبر لعاب بزنند و شاخ و برگ آن را اضافه کنند و خواننده را در سطح نگه دارد . و توجه وی را کمتر معطوف به عمق مطالب نمایند . این تاکتیک بیشتر در پخش بیانیههای وزارت امور خارجه و یا دستگاه دیپلماسی خارجی کشورها مورد استفاده قرار میگیرد ، که در آنها از شیوه بیحسسازی مغزی استفاده شده است . در جنگ « نبرد برای کنترل » امریکاییها تا هفتههای اول به جز مطالب کلی جنگ ، هیچ جزئیاتی را درخصوص اهداف خود و نحوه اداره شهرهای آزادشده و مسیر حرکت ارائه نکردند . تاکتیک زمانبندی Timing Tactic مرسومترین مصداقی را که میتوان برای تاکتیک زمانبندی مثال زد ، تاخیر در پخش خبر میباشد ، به نحوی که دیگر پیامگیر نتواند کاری بکند . این شیوه در بسیاری از موارد التهاب و اشتیاق مخاطبین را برای شنیدن خبر از منابع موثق مهیا نموده و در بخشی دیگر با زمینه پخش شایعات را نیز فراهم میکند. تافلر میگوید پیچیدگی افکار عمومی به گونهای است که استفاده از یک تاکتیک به شکل مجزا و مجرد نمیتواند کاربرد لازم را داشته باشد . بنابراین در بخشی از موارد مجبور به استفاده از تاکتیکهای ترکیبی هستیم . در تاکتیک زمانبندی میتوان اطلاعات را با توجه به زمان پخش آن و مهیا نمودن بستر لازم برای پخش خبر مورد استفاده قرار داد .پخش اهداف مرحله به مرحله جنگ « نبرد برای کنترل » از سوی مقامات پنتاگون و وزارت دفاع امریکا از همین نوع تاکتیک است . تاکتیک حذف Omission Tactic براساس این تاکتیک قسمتهای مهمی از خبر به دلایلی که از پیش طراحی شده و به شکلی که هدفمند صورت گرفته است ، حذف میگردد تا زمینه را برای پخش تاکتیک شایعه مهیا نماید. در این تاکتیک پخشکننده خبر(رسانه میداند که با پخش قسمت ناقصی از خبر سؤالاتی در ذهن مخاطبان ایجاد میشودکه این سؤالات چنانچه پاسخ گفته نشود، زمینه پخش شایعات را فراهم میکند . دروسایل ارتباط جمعی معروف است که شایعه جایی پخش میشود که خبر نباشد . عدم پخش هیچ مطلبی در خصوص سازمان مجاهدین خلق ( منافقین ) پس از شروع عملیات « نبرد برای کنترل ) زمینه پخش شایعات متعدد را در ایران درخصوص نحوه برخورد امریکا با با این گروه را ایجاد کرد . چون سیاست به شدت ستیزآمیز است ، پیامهای سیاسی بیش از پیامهای دیگر آگاهانه انتخاب میشوند . این پیامها بهطور معمول حوزههای رو به گسترش دارند که در اثر استفاده از تاکتیک حذف و خارج ساختن واقعیتهای مربوط یا تعادلبخش بهوجود آمدهاند . تاکتیک قطرهچکانی Dribble Tactic دادهها ، اطلاعات و دانش به جای آنکه در سندی واحد نوشته شود در این تاکتیک دسته بندی شده و در زمانهای گوناگون و به مقدار بسیار کم ارائه میگردد تا هم مخاطب نسبت به منبع خبر اعتماد پیدا کند و هم نسبت به آن اعتیاد پیدا کند و منتظر پخش اخبار از مجرای موردنظر گردد . در این شیوه الگوی رخدادها تجزیه میشود و از دید گیرنده مخفی میماند . تاکتیک دروغ بزرگ یا استفاده از دروغ محض Big – Lie Tactic این تاکتیک قدیمی و سنتی میباشد ، اما هنوز هم مورد استفاده فراوانی در رسانهها دارد و عمدتا برا ی مرعوب کردن حریف و یا حتی برای مرعوب کردن افکار عمومی مورد استفاده قرار میگیرد . بدینمعنی که پیامی را که به هیچ وجه واقعیت ندارد را بیان میکنند . معروفترین مورد استفادهای که از این تاکتیک شده ، در زمان هیتلر و توسط گوبلز بوده است . گوبلز میگوید : دروغ هر قدر بزرگتر باشد ، باور آن برای تودههای مردم راحتتر است . وی میگوید این تاکتیک هم برای مرعوب کردن دشمن و هم تهییج افکار عمومی ، تشویش نیروها و مرعوب ساختن دشمن در مورد نیروی دفاعی و دروغهایی که در خصوص توان نظامی و تکنیکی به کار گرفته میشود که در زمینه استفاده از آن دچار بیماری خودباوری و خودبینی نیز میگردد . گوبلز میگوید دروغ را به حدی بزرگ بگویید که هیچکس جرات و فکر تکذیب آن را نکند . او میگفت : بعضی مواقع دروغهایی میگفتم که خودم از آنها میترسیدم . تسخیر یکهفتهای بغداد توسط نیروهای ائتلاف و استفاده از جنگ الکترونیک در بغداد از جمله همین تاکتیک دروغ محض بود . فوریتبخشیدن ساختگی به خبر To Create High Priority For A News تاکید بر انتقال سریع و لحظه به لحظه پیام و افزایش کمیت آن یکی دیگر از شیوههای مطبوعاتی است . هدف از این شیوه ایجاد نوعی طوفان مغزی برای مخاطب نسبت به سوژه موردنظر و ایجاد نوعی ایزولهکردن خبری مخاطب نسبت به دیگر منابع خبری از طریق ایجاد این اطمینان در مخاطب است و این مطلب را میخواهد القا کندکه این مطبوعه در سریعترین حالت ممکن ، قادر است اطلاعات را به مخاطب برساند . این تاکتیک برای کمتر تعمق کردن مخاطب بر اخبار نیز به کار گرفته میشود . از طرفی نیز ، رسانههای خبری با شتاببخشیدن به گزارش حوادث و رویدادها سعی میکنند از فرصت ایجادشده برای دستیابی به بسیاری از اهداف خود ( که تاکنون مهیا نبوده ) استفاده کنند . این روش کاربرد تبلیغاتی نیز دارد . همچنین در زمان جنگ و بحرانهای سیاسی کاربرد بسیار دارد . پیچیده کردن خبر برای عدم کشف حقیقت To Tangle a Canard امروزه شیوه پنهان کردن حقیقت ، محرمانه نگهداشتن آن نیست زیرا که ذات خبر فرار است و به محض یافتن مجرایی ، به داخل جامعه نفوذ پیدا میکند . اعتقاد بر اینست که زمانی که یک رسانه قصد دارد یک خبر را پنهان کند لازمست با دادن اطلاعات متنوع وزیاد ، حقیقت و موضوع را بهگونهای پیچیده کند که مخاطب از پیگیری آن خبر صرفنظر کند. برای پنهان ماندن حقیقت ، موضوع آنچنان با اخبار و اطلاعات فراوان و گاه ضد و نقیض ، پیچیده و مغلق بیان میشود که مخاطب نتواند از لابلای مطالب به حقیقت دست یابد . نمونه بارز این اتفاق در موضوع پرتاب موشک از سوی نیروی دریایی آمریکایی به سوی هواپیمای مسافرتی ایرباس ایرانی بود.امروزه جهت سرکوب بسیاری از جنبشهای مردمی و نتایج اسفبار اقدامات سیاسی و اقتصادی قدرت های بزرگ در کشورهای ضعیف جهان این حقایق از طریق مخدوش ساختن خبر این وقایع ، پنهان میمانند . افزایش قابلیت تصدیق خبر از طریق چیدن خبر ساختگی و نادرست درمیان چند خبر درست To Take The News Out of Its Proper Context این از خصوصیات مستمر چند موج رادیویی مانند بی.بی.سی است که همواره از این شگرد استفاده کردهاند . در این شیوه، نظر مخاطبان به اخباری کاملا صحیح جلب میشود و پس از ایجاد اطمینان اولیه نسبت به این منبع ، یک خبر نادرست اعلام و القاء میشود .یک تحلیلگر حرفهای میتواند اخباری که برای مخالفان خود دارای هویت درست و مشخصشده است ، به گونهای با اخبار نادرست آمیخته کند که نهایتا نظر خود را در قالب تحلیل و تفسیر مورد نظر خود القا نماید . این شیوه شیوهایست که عمدتا تحلیلگران و یا نظریهپردازان سیاسی از آن بهره میگیرند . نمونه آن را میتوان در سایت علیرضا نوریزاده پیدا کرد . در این شیوه تحلیلگر سعی میکند اخبار موثق و درست قابل استناد برای مخاطبین را همراه با چند خبر نادرست درهم آمیخته و با شیوهای کاملا حرفهای نتیجه مطلوب خود را کسب کند . در این شیوه باید سعی شود که از اخبار صحیحی که مورد تصدیق و اطمینان خواننده میباشد بهرهبرداری شود . پس شناخت مخاطبین مورد نظر، لازمه استفاده از این تاکتیک میباشد .در جریان قتلهای زنجیرهای ، علیرضا نوریزاده با در اختیار داشتن بخشی از مطالب صحیح قادر بود که مطالب نادرست خود را تحت پوشش منابع اطلاعاتی موثق منتشر کند . استفاده از دوخبر واقعی برای طرح یکخبرساختگی To use Two Factual News Items In Order To Legitimize A False News ارتباط بخشیدن بین دو واقعه ، نتیجهگیری غلط و غیرواقعی از آن ، از شیوههای دیگر در مطبوعات و خبرگزاریها و رادیوها به شمار میرود . مثلا رادیو بی.بی.سی اعلام میکند که دو هیات سیاسی از آمریکا و ایران همزمان در سوریه با مقامات سوری دیدار و گفتوگو کردند . در این پیام هدف اصلی، القاء خبر ارتباط بین این دو هیات سیاسی در سوریه و تضعیف دولت جمهوری اسلامی است استفاده از عاطفه گیرندگان پیام To Play On The Emotions Of The Audience در این روش تلاش میشود تعابیری در خبر مورد استفاده قرار گیرد که به کارگیری آنان احساس عاطفی مخاطبان را به طور ساختگی تحریف و تهییج کند . کلماتی نظیر تبعیض ، ظلم به زنان ، فشار برکودکان ، شکنجه ،بازجویی ، توطئه ، خفقان ، نسلسوزی ، دولتستیزی ، قانونستیزی ، فجایع بشری و مانند آن میتواند احساسات یک مخاطب را برانگیخته نماید . موضع زنان و کودکان همیشه میتواند در این روش کارآمد باشد . پخش برنامههای تلویزیون و استفاده از عکسهایی که کودکان را در وضعیتی بسیار بد نشان میدهد ، همچنین استفاده از زنان به عنوان عناصر زجرکشیده در اخبار میتواند در مسیر ایجاد هیجان بسیار مؤثر و پرنفوذ باشد .از سوی دیگر خبرگزاریها از عاطفه غریزی گیرندگان پیام استفاده میکنند . گیرندگان پیام درمقابل یکسری مسائل مشترک با هم دارای همبستگیهای عاطفی هستند . مباحث مشترکی نظیر دین ، نژاد ، سرزمین ، ملیت ، جنسیت ، محیط اجتماعی ، رنگ پوست ، مباحث مشترک قارهای و مباحث انسان دوستی از جمله این مباحث است که در خیلی از خبرها هدف قرار میگیرند و سعی می شود به نوعی در خبرها روی یکی از این همبستگیها تاکید شود . مخصوصا روی مسائل ناسیونالیستی بسیار تاکید میشود ، مثلا کردها در ترکیه ، عراق ، ایران ، سوریه و .. سعی میکنند از رابطه عاطفی کردها استفاده کنند ، به نوعی که تحریککننده باشد . کردها یک نوع رابطه معنوی ، جدا از همبستگیهای منطقهای با هم دارند و فشار به هر گروه در هر منطقه بر بقیه تاثیر میگذارد . استفاده از خبر برای تبلیغات Promoting Special Interests Through News وقتی خبری از رسانهها منتشر میشود ، نیازی به اثبات آن وجود ندارد . چرا که اولین اصل برای دهنده پیام اینست که ادعایی که کرده ، اصل میباشد . منبع خبر زمانیکه خبری را میدهد ، هیچگونه تلاشی برای اثبات آن نمیکند و مدنظر او اطلاعرسانی صرف است .در مورد خبر اگر کسی فکر کند یا ادعا کند که خبر درست نیست ،لازمست برای رد آن مدرکی ارائه دهد . انواع عملکردهای رسانه ای در راه اندازی جنگ روانی ۱ـ در کشورهایی که حکومت آنها صبغهای نژادی و قومی دارد، رسانهها تحت کنترل شدید دولت، تبدیل به بلندگو و انعکاسدهنده گرایشهای نژادی ـ قومی -نظامی حاکم میشوند و به عنوان یکی از ابزارهای «دگرسازی» یا به اصطلاح قرار دادن «ما در برابر آنها» Us Versus Them، بستر مناسبی برای ایجاد تنش، خشونت و حتی جنگ داخلی فراهم میکنند، نوع و شیوه رفتاری رسانهها در بحران رواندا و صربستان نمونههای خوبی در این زمینه به شمار میروند. ۲ـ در برخی موارد، رسانههای داخلی یا خود زمینهساز بحران و جنگ هستند و یا به دلیل آن که نمیتوانند به بیان حقایق بپردازند به ترویج خشونت کمک میکنند. در این شرایط، این رسانههای بینالمللی هستند که باید انجام این وظیفه را عهدهدار شوند. غفلت عمدی یا سهوی رسانههای بینالمللی در پرداختن به موضوع، منجر به بروز و یا ادامه جنگ و خشونت میشود. سکوت عمدی رسانههای غربی در برابر نسلکشی صربها و جنایات صدام علیه اکراد، از مصادیق بارز در این زمینه هستند.در این باره مارک دافیلد (Mark Duffield) ضمن بررسی گزارشهای تایمز و نیویورک تایمز که منجر به عدم مداخله جامعه بینالمللی در جریان نسلکشی در کشور رواندا شده است، چنین رسانههایی را در خدمت آنچه بربریتگرایی جدید (New Barbarism) غرب نامیده میشود، قلمداد میکند. ۳ـ تلاش رسانههای کشور ثالث برای ایجاد اختلاف بین دو کشور و یا تحریک به اقدام برای جداییطلبی، شیوه دیگری است که میتوان به آن اشاره کرد. ۴ـ ترغیب سیاستمداران به آغاز جنگ با مطرح کردن این ایده که سایر روشهای تغییر رفتار کشور هدف نتیجهبخش نخواهد بود، از دیگر شیوههایی است که رسانهها به آن متوسل میشوند. ۵- اگر در زمان جنگ، رسانهها تلاشی برای خاتمه آن انجام ندهند، در حقیقت تداوم خونریزی و خشونت را موجب شدهاند. در عصری که بیش از ۱۷۰۰۰ ماهواره، امکانات فوقالعادهای را به وجود آوردهاند، تا حدی که میتوان از دیپلماسی مجازی (Virtual diplomacy) بحث کرد، رسانهها میتوانند تلاش فراوانی برای ترغیب طرفهای درگیر به گفتوگو و حتی مذاکرات بینالمللی چند جانبه به عمل آورند. روش ها و فعالیت ها در براندازى نرم: چـگـونـه یـک نـظـام در بـرابـر مخالفان خود از پاى در مى آید و شکست مى خورد؟ اصولا عـوامـل شـکـسـت خـوردن چـیـسـت ؟ بـه نـظـر مـى رسـد دشـمـن بـا تـقـویـت عوامل شکست در طرفداران نظام و تضعیف آن در مخالفان نظام سعى دارد تا شاهد پیروزى را در آغوش کشد. بر این اساس ، تاکتیکهای براندازى نرم را برمى شماریم : ۱. تاکتیکهای سیاسى آمـریـکا و دنیاى استکبارى براى براندازى نظام اسلامى از راهکارهاى گوناگونى بهره مى برد که برخى از آنها به شرح زیر هستند: ـ مـهـار: بـراسـاس ایـن راهـکـار، بـرنـامـه هـسـته اى ایران ، و نفوذ ایران در جوامعى مانند افغانستان ، عراق و لبنان باید مهار گردد. ـ اسـب تـروا: تـلاش بـراى بـازگـشـایـى سـفـارت آمـریکا در تهران ، تقویت NGOهاى طرفدار آمریکا در ایران و حمایت مستقیم از جنبش طرفدار دموکراسى ـ جنگ روانى : افزایش مراودات رسمى مقامات دولت آمریکا با ضد انقلاب داخلى ، گسترش برنامه هاى رادیو و تـلویـزیـونـى رادیـوفـردا و صـداى آمریکا، افزایش آستانه جنگ در اذهان مردم ایران با تـبـلیـغـات انـجـام عـمـلیـات نـظـامى و بالاخره تمرکز روى نقض حقوق بشر در ایران از محورهاى اصلى این راهکار است .(۷) ـ بـى اعـتـبـار کـردن رهـبـران دیـنـى و انـقلابى : بویژه مغزهاى اصلى تصمیم گیرى در کشور؛ ـ ایجاد و گسترش اختلاف بین جناح هاى مختلف حاکمیت با هم و با مردم ؛ - مـشـغـول سـاخـتـن ذهـن مـدیـران نظام به مسائل داخلى و منصرف ساختن آنان از تعقیب اهداف جهانى انقلاب اسلامى ؛ ـ نفوذ در مجامع روشنفکرى و تصمیم سازى نظام ، مانند دانشگاه ها، مطبوعات ، مراکز نشر کتاب و فیلم ؛ ـ انحراف افکار عمومى کشور به نفع آمریکا.( ۸) ـ کوشش براى متهم کردن مسئولین ایرانى به موارد شبیه میکونوس . ـ تلاش براى حذف مسالمت آمیز رهبران روحانى ایران .(۹) ـ ایجاد شکاف بین دولت و ملت : خانم هاله اسفندیارى در اعترافات تلویزیونى خود چنین مى گوید: ((هـدف دراز مـدت بـنـیـاد سـوروس بـراى پیاده کردن فلسفه جامعه باز و حرکت کردن آن جامعه و هر جامعه اى به سمت جامعه باز این است که میان حاکمیت و ملت شکاف ایجاد شود و از طـریـق ایـن شـکـاف آن قـسـمـتـهـایـى از جـامـعـه مـدنـى کـه بـرمبناى فلسفه جامعه باز شکل گرفته و توانمند شده روى آن حاکمیت فشار بیاورد براى تغییر رفتار. ایـن شـایـد شـتـاب زده شـود وقـتـى که حالت گرجستان باشد یا به تدریج به تغییر رفتار از طریق انتخابات و از طریق تغییر رفتارهاى نرم و تدریجى باشد. بـراى ایـجـاد ایـن شـکـاف یـا حاکمیت و دولت مرکزى باید تضعیف شود و یا بخش جامعه مدنى یا عمومى که همراه حاکمیت نیست باید توانمند شود. (۱۰) ـ نفوذ: تلاش مى شود هواداران غرب در پست هاى کلیدى نظام رسوخ کنند. آنـان مـى شـود، اما در کل سعى بر این است که با برخورد قاطعانه با اینان و تلاش در اخراج و انزواى طرفداران واقعى نظام ، زمینه براى قدرت یابى نفوذى ها مساعد شود. ـ سـرنـوشـت حـتـمـى : وانـمـود مى شود که دمکراسى آن هم از نوع غربى آن ، نوعى وحى منزل است که باید لزوما و به دقت اجرا شود و این سرنوشت حتمى هر اجتماعى است .(۱۱) ـ سـاخـت حـزب : تـلاش بـر ایـن اسـت کـه بـا تـاءسـیس یک حزب مخالف دولت که در عین حـال خـود را مـعـتـدل و مـسـئول نـیـز جلوه مى دهد چنان شود که همه مخالفان نظام ، بویژه کـسـانـى کـه خـود زمانى از طرفداران نظام بوده اند اما به هر دلیلى از آن زده شده اند، جذب و سازماندهى گردند. ـ جـذب نـظـامـیان : سعى مى شود فرماندهان نظامى توسط مخالفان نظام جذب گردند و سربازان براى دفاع از نظام بى انگیزه شوند. ـ صـلح طـلبـى : تـلاش مـى شـود مـخـالفـان نظام در افکار عمومى طرفدار صلح و صفا مـعـرفـى شـونـد و طـرفـداران نـظـام اهـل خـشـونـت و جـنـگ طـلبـى ! امـا در هـمـان حال در پشت پرده این مخالفان نظام هستند که دست به خشونت مى زنند. ـ انـتـخابات فعال : تلاش مخالفان نظام در براندازى نرم ، بر این است در انتخابات و تمامى جاهایى که بتوان خود را مطرح کرد، حضور فعالى داشت . ـ حـمـایت هاى جهانى : تلاش مى شود تا با رسانه هاى گروهى غرب ، سازمان هاى حقوق بـشـرى ، تـشـکـل هـاى بـیـن المـللى و نیز با نمایندگان کنگره آمریکا ارتباطات وسیعى برقرار گردد و حمایت هاى مختلف سیاسى و مادى براى مخالفان نظام جذب گردد. ـ اتـحـاد مخالفان نظام : سعى مى شود بین مخالفان نظام ، بویژه بین جنبش هاى معلمین ، کـارگـران و دانـشـجـویـان نوعى هماهنگى برقرار گردد و همه نیروها براى مخالفت با نظام موجود در مسیرى واحد قرار گیرند. آمـادگـى : در بـرانـدازى نـرم ، تلاش بر این است مخالفان نظام از آمادگى لازم براى جـایـگـزیـنـى بـرخـودار بـاشـنـد تـا در صـورت بـروز مـشـکـل بـراى نظام حاکم به سرعت ـ تضعیف رهبرى : رهبرى محور اصلى وحدت در جامعه و مقابله با دشمنان دین خداست . از این رو، دشمن تلاش دارد تا با ترویج شایعات مختلف ، از مـیـزان عـلاقـه ، اعـتـمـاد و اطاعت پذیرى مردم در برابر رهبرى بکاهد که چنین چیزى مى تواند براى انقلاب اسلامى بسى خطرساز باشد. دشـمنان جمهورى اسلامى بویژه دولت آمریکا به خوبى دریافته اند تا زمانى که مردم به ولایت فقیه وفادارند و به آن به عنوان یک نظام قانونى ، مشروع و مقدس مى نگرند، نـمـى تـوانـنـد سـلطـه خـود را بـر آنـان تـحـمـیـل سـازنـد. ایـن واقـعـیـت بـه شـکـل کـامـلا روشـن و عـریان در سخنان استانلى روم ، معاون رییس سازمان امنیت ملى آمریکا خودنمایى مى کند. او صریحا اعلام کرده بود: ((آنـچـه تـاکـنـون هـمـه تـحریکات ما را براى براندازى نظام جمهورى اسلامى ایران با ناکامى مواجه ساخته است ، اعتقاد مردم ایران به ولایت فقیه است .)(۱۲) در واقـع از دیـدگـاه سـیا که توسط ادوارد شرلى از کارشناسان برجسته آن بیان شده اسـت تـنـهـا سـرنـگـونـى ولایـت فـقیه به منزله تغییر ماهیت رژیم ایران است . او در تیر ۱۳۷۷ در فـصـلنـامـه آمـریـکایى خاورمیانه در جریان یک میزگرد چهارنفره تصریح مى کند: اگـر نـظـام ولایـت فـقـیـه در ایـران از هـم بـپـاشد آن وقت مى توان پذیرفت که جمهورى اسلامى تغییر ماهیت داده و برقرارى روابط ممکن خواهد شد.(۱۳) ـ انتخابات هدایت شده : از جمله روش هاى براندازى نرم در کشورهایى که دمکراتیک هستند، فـعـال سـازى عـوامـل همفکر غرب در صحنه انتخابات مختلف بویژه ریاست جمهورى است . عـوامـلى کـه مـمـکـن اسـت در ظـاهـر عـلیـه غـرب حـرف هـم بـزنـنـد امـا در عـمـل بـا انـدیـشـه هـاى غـرب هـمـسـویـى دارنـد. در چـنـیـن مـواردى غـرب بـا اسـتـفـاده از پـول هاى عظیمى که صرف تبلیغات کاندیداى مطلوب خود مى کند و از طریق اعزام جمعى از مـتـخـصـصان تبلیغاتى براى کمک به کاندیداى مورد نظر و ایجاد اتحاد نظر در بین مخالفان براى حمایت از یک کاندیداى مطلوب غرب ، دوستان خود را به قدرت مى رساند. در این باره ، شرحى از آنچه آمریکا در برخى کشورهاى بلوک شرق سابق انجام داده بود در پـایـان بـحـث تـاریخچه همین نوشتار در این باره ، گفتنى است ، آمریکا براى این که دخـالت هـایـش عـلنـى نـشـود، انجام قسمت هاى مهمى از این ماءموریت را به سازمان هاى به ظـاهـر غـیـر دولتـى سـپـرده اسـت کـه نمونه برجسته آن بنیاد جامعه باز متعلق به جرج سوروس است . این بنیاد، علاوه بر آنچه در مبحث تاریخچه گذشت ، بر اساس راهکارهاى کمیته خطر جارى ، تلاش دارد تا با جذب نخبگان فکرى و سیاسى کشورهاى هدف ، دعوت از آنـان بـراى شـرکـت در بـرخـى هـمـایـش هـاى به ظاهر علمى در ایالات متحده ، شبکه اى عـنـکـبـوتـى در آن جـامـعـه ایـجـاد کـنـد و بـا ایـجـاد اتـحـاد بـیـن ایـن شـبـکـه هـا، کـنـتـرل و هدایت مخالفان دولت را در دست گیرد و با روش هاى به ظاهر دمکراتیک ، مانند شـرکـت در انتخابات هدایت شده ، قدرت سیاسى را قبضه نماید. خانم هاله اسفندیارى از سـرپـل هـاى ایـرانـى ـ آمـریـکـایـى این بنیاد بود که در هیجدهم اردیبهشت ۱۳۸۶، توسط وزارت اطلاعات دستگیر شد. در این باره ، بیانیه وزارت یاد شده چنین توضیح داد: ((... در خـصـوص خانم ((هاله اسفندیارى )) نیز به آگاهى مى رساند، وى مدیر و موسس برنامه خاورمیانه مرکز ((ویلسون )) در آمریکا مى باشد که بودجه این موسسه از طریق کـنـگـره آمـریـکـا تـامـیـن مـى گـردد؛ ایـن مـرکـز حـلقـه اتـصـال ارتـبـاط ایـرانـیـان بـا سـازمـان هـا و نـهـادهـاى آمـریـکـایـى بـوده کـه بـا هـدف تـوانـمـنـدسـازى عـرصـه هـاى مـوثـر جـامـعـه در راسـتـاى اهـداف بـیـگـانـگـان دنبال مى شده است . به عنوان مثال ، رامین جهانبگلو یکى از مدعوین جذب و با همکارى سایر سـازمـان هـا ایـن مـرکـز بـوده کـه از طـریـق بـنـیـاد NED و نـهـادهـاى آمـریـکـایـى ، مـدل فـروپـاشـى اروپـاى شـرقـى و نـقـش روشـنـفـکران در آنجا و تطبیق آن با ایران را تئوریزه کرده و به عنوان یک پروژه دنبال مى نموده است . در تـحـقـیـقـات بـه عـمل آمده ، خانم اسفندیارى اظهار مى دارد که فعالیت ها و برنامه هاى مـربـوط بـه ایـران در بـرنـامـه خـاورمـیـانـه این مرکز، از طریق بنیاد معروف آمریکایى ((سـوروس )) حـمـایـت و پـشـتـیبانى مالى شده است . (این بنیاد آمریکایى متعلق به جورج سـوروس بـوده کـه نـقـش کـلیـدى در انـقـلابـات رنـگـارنـگ سـال هـاى اخـیـر در چـنـد کـشور داشته است .) با همکارى خانم اسفندیارى ، مدیر و نماینده تحقیقات تکمیلى در این خصوص ادامه دارد. وى در بازجویى هاى اولیه اظهار مى دارد که بـنـیاد سوروس در ایران با ایجاد یک شبکه ارتباط غیر رسمى و تلاش براى توسعه و گسترش آن ، اهداف براندازانه خود را دنبال مى نموده است .))(۱۴) ۲. تاکتیکهای اقتصادى ـ بـهـره بـردارى از ضـعـف سـیـاسـت هـاى اقـتـصـادى نـظـام حاکم نهایت بهره بردارى به عمل مى آید و طرفداران رژیم متهم به فساد و رشوه خوارى مى گردند؛ ـ کـمـک مـالى به خانواده هاى زندانیان و گروه هاى مخالف حکومت و حتى نظارت یا مشارکت در اعتراض ها؛ ـ تشویق اعتصابات و شورش هاى کارگرى .(۱۵) ۳. تاکتیکهای فرهنگى ـ ایـجـاد تـردیـد در مـقـدسـات دیـنى : اصل اسلام نیز در معرض تهاجم دشمنان قرار دارد. سـامـوئل هـانـتـیـنـگـتـون کـه کـتـاب جـنـجـالى او ((بـرخـورد تـمـدن هـا)) تـبـدیـل بـه بـیانیه اعلام جنگ محافظه کاران جدید شده بود، در این کتاب مى نویسد که دشمن ، طیف راست اسلامى نیست ، بلکه دین خود قرآن است : ((مساله اساسى غرب ، اسلام بنیادگرا نیست ، بلکه خود اسلام به مثابه تمدنى متفاوت اسـت کـه پـیـروانـش مـتـقـاعد شده اند فرهنگ شان برترین است و با پستى و فرومایگى قـدرت شـان بـاعـث آزار و اذیـت مى شوند. مساله اسلام ، سى آى ا، یا وزارت دفاع ایالات متحده نیست . مشکل اسلام ، غرب به مثابه تمدنى دیگر است که مردمش جهانى بودن فرهنگ شـان را بـاور دارنـد و بـرآنـنـد کـه اگـر قـدرت در حال زوالى بخواهد به آنان تحمیل شود، فرهنگ عالى و برتر آنان وظیفه دارد آن فرهنگ را در سراسر جهان بگسترد.(۱۶) ـ حمایت مکرر و مؤ کد از حقوق بشر و دموکراسى در ایران ؛ ـ تـدارک شـبـکـه هـاى مـتـعـدد رادیو تلویزیونى براى ایرانیان با استفاده از جدیدترین فنآورى هاى روز؛(۱۷) [امـام ] خـمـیـنـى در اولیـن سـال انقلاب که جمهورى اسلامى ایران را به رفراندوم ((اقدام گذاشت اقدامى هوشمندانه بود و تدوین قانون اساسى ایران دومین گام هوشمندانه او با این دو اقدام خود ساختار اسلامى حکومت را شکل داد. توصیه کرده ایم که براى مـتـزلزل کردن رژیم اسلامى باید [امام ] دوستان خود روى دو نقطه بیشتر متمرکز شوند. اول اسـلامـیـت رژیـم و دوم بى نقص بودن قانون اساسى این حرکت نباید در میان توده هاى مردم که به، خمینى حساسیت دارند باشد زیرا مردم عادى نسبت به اسلام وامام حساسیت خاصی دارند. اما در دانشگاهها و در مـحـافـل روشـنـفـکرى به عنوان بحث و تریبون آزاد مى توان اسلامى بودن رژیم را نـشـانـه تـبـعـیـض در مـیـان مـلت مـعـرفـى کـرد و حـذف قید اسلامى را به عنوان یک حرکت دموکراتیک دنبال کرد. مخالفت مستقیم با قانون اساسى رژیم نیز حساسیت برانگیز است ، این حرکت را مى توان با ایجاد تردید درباره قانون اساسى آغاز کرد...!))(۱۸) ـ بى اعتبار جلوه دادن منابع خبرى نظام بویژه صدا و سیما؛ ـ ایجاد تحیر و سرگردانى ذهنى در بین مردم : سعى مى شود با طرح حجم عظیمى از سؤ ال ، مـخـاطـب را در بـاورهـاى خـود بـه تـردیـد انـدازد. در مـثـل بـایـد گـفـت بـه یـک بـاره ، حـجـم عـظـیـمـى از سـؤ ال در خصوص ولایت فقیه و یا دفاع مقدس براى جوانان کشور طرح مى کنند و آنان را به شـک و شـبـهـه مـى انـدازنـد. البـتـه طرح سئوالات واقعى براى رفع شبهات حقیقى امرى پـسـندیده است اما در این باب ، هدف طرح سئوال و فهم واقعیت نیست ، هدف ایجاد شبهه در اذهان مردم است ؛ ـ ایجاد تصویرى دلفریب از آمریکا در اذهان مردم ؛ - نابود ساختن انگیزه دفاع از کشور و ناموس در صورت حمله احتمالى آمریکا؛(۱۹) ـ نـبـرد رسـانـه اى : رسـانـه هـاى اسـتـکـبـارى بـه صورت نسبتا یکدست در کنار برخى روزنـامـه نـگـاران مـزدور و یـا فـریب خورده داخلى تلاش مى کنند تا زمینه را براى نفوذ دشمن مهیا سازند. دارنـد. احـسـاس نـاتـوانـى ، بـدبـیـنـى بـه آیـنـده ، تـنـبـلى ، هـوسـرانـى و امـثـال آن از جمله میکرب هاى روحى هستند که در هواى نفس آدمى لانه کرده اند. در براندازى نـرم ، بـه بـهـانـه کـار فـرهـنـگـى تـلاش مى شود تا این نفس چون اژدها تحریک شده ، فعال گردد. دشمن اسم این کار را اسلحه فرهنگى مى گذارد. فایده این کار براى دشمن ایـن اسـت کـه مـا را از فـرهـنگ اسلامى و معنوى دور مى کنند و اگر هیچ دستاورد دیگرى هم بـرایـشـان نـداشـتـه باشد همین کافى است . ((صدرالدین الهى )) عضو رسانه اى شبکه برانداز در خارج از کشور، در کنفرانسى که با همکارى آمریکا و آلمان و کارگردانى کنت تیمرمن در سال ۱۳۶۸ در هامبورگ تشکیل شده بود، چنین گفت : ((چـون نـظـام به اسلام وحمایت مردم تاءکید دارد، وقتى سخن ازبراندازى به میان مى آید مـردم مـوضـع مـى گـیـرنـد؛ امـا یک راه وجوددارد. حکومت تهران را فقط باسلاح فرهنگ مى توان خلع سلاح کرد و دست بسته تحویل مردان سیاست داد.))(۲۰) اینان به نام فرهنگ ، برخى ویروسهاى مخرب را به جامعه تزریق مى کنند. این ویروس هـا، انـدیـشـه هـاى مـردم را بیمار مى سازند، آینده را در نظر آنان تاریک جلوه مى دهند تا روح امـیـد و نشاط را از مردم بگیرند و به این ترتیب ، نظام را از سرمایه اصلى اش که مـردم بـاشـد خـلع سـلاح کـنـنـد و مـحیط سیاسى کشور را براى بروز فجایع مختلف آماده سازند. در این باره ، مقام معظم رهبرى مى فرماید: هـمـیـشـه دشـمـنـان بـیـرونـى مـلت ایـران سعى کرده اند این میکروبها را در درون جامعه ى ایـرانـى رسـوخ دهند: ((شما نمى توانید))، ((شما قادر نیستید))، ((آینده تان تاریک است ))، ((افـقـتـان تـیـره است ))، ((بیچاره شدید))، ((پدرتان درآمد)). سعى این بوده است که مـلت مـا را نـا امـید، کسل ، بى اعتماد به نفس ، تنبل و چشم به دست بیگانه بار بیاورند؛ اینها دشمنان درونى است .(۲۱) ۴. تاکتیکهای اجتماعى ـ گسترش فساد و اعتیاد در جوانان کشور؛(۲۲) ـ تـضـعـیـف روحـانیت متعهد: روحانیت متعهد پاسدار اصلى اعتقادات دینى مردم است . کاستن از نفوذ روحانیت ، به مفهوم هموار ساختن راه براى نفوذ فرهنگ سیا، مى گوید: کلید اصلى براى ایجاد یک تغییر بنیادین در سیاستهاى ایران از بین بردن خصوصیات انـقلابى رژیم ایران است و این فقط با تحریم اقتصادى به دست نمى آید. بلکه باید نفوذ روحانیت را از بین برد و عقاید انقلابى از درون تهى شود.(۲۳) ۵. تاکتیکهای امنیتى ـ تلاش براى دامن زدن به گرایش هاى تجزیه طلبانه در نقاط مختلف کشور؛۱۹۴ انسان هـا تـا دسـت هـمـکـارى و وحـدت بـه یـکـدیـگـر نـدهـنـد، از پـس بـسـیـارى از کـارهاى مهم ، مثل حفاظت از یک نظام اسلامى بر نخواهند آمد. دشمن تلاش دارد تا عنصر نزاع و تفرقه را در جامعه اسلامى وارد سازد و در مقابل به طرفداران خود انسجام بخشد. در همین راستا به خـبـر زیـر تـوجـه فـرمـایـیـد، خـبـرى کـه ((بـاشـگـاه خـبـرنـگـاران )) آن را از فایننشال تایمز نقل کرده است : ((ایـالات مـتـحـده هـمـزمـان بـا مـذاکـره بـا تـهـران در حال قاچاق سلاح و پول به گروه هاى اقلیت قومى ایرانى است .))(۲۴) ـ دامن زدن به نافرمانى مدنى در تشکل هاى دانشجویى و نهادهاى غیر دولتى و صنفى ؛ ـ حمایت از مخالفان حکومت ایران : سفر فعالان جوان خارجى از کشورهاى متحد ایالات متحده به ایران ، و حمایت آنان از جنبش هاى مدنى و نافرمانى ها؛ ـ دعـوت فـعـالان جـوان ایـرانـى به خارج ، براى شرکت در سمینارهاى کوچک . این کار در صربستان ، فیلیپین ، اندونزى و شیلى و کشورهاى دیگر جواب داده است . این افراد باید از سوى مقامات آمریکایى انتخاب شوند، نه نهادهاى ایرانى ؛ ـ اسـتـفـاده از سـفـارتـخـانـه هـاى کـشورهاى دیگر در تهران : حضور در جلسات محاکمه و درخواست مشترک براى آزادى زندانیان سیاسى ؛ ـ تـضـعـیـف سرویس هاى امنیتى و نظامى حکومت ایران : باید قدرت بسیج و سپاه را از میان برد و در وزارت اطلاعات تغییرات اساسى پدید آورد و یا آن را حذف کرد.(۲۶) بـه مـنـظـور ارائه تـصـویـرى روشـن تـر از چـگـونـگـى انـجـام بـرانـدازى نـرم ، مراحل انجام آن به صورت زیر ترسیم مى گردد: ۱. ایـجـاد اتحاد بین مخالفان نظام : در این مرحله تلاش مى شود تا همه مخالفان نظام و سرخوردگان از آن از همه اقشار حتى نظامى و روحانى جذب ، انسجام و سازمان پیدا کنند. ۲. از کـار انـداخـتـن مـراکـز کـلیـدى نـظـام : در این مرحله به کمک رسانه هاى غربى و یا رسـانـه هـاى وابـسـتـه بـه غـرب تـلاش مـى شود چهره ها و مغزهاى اصلى نظام ، بویژه شـخـص رهـبـرى و یـا نـزدیـکـان اصـلى او مـورد ترور شخصیت قرار گیرند و با القاء شـبـهـات ، سـؤ الات و پخش شایعات مختلف قدرت رهبرى و سایر مراکز اثر گذار نظام تضعیف گردد. حمله به قانون اساسى را نیز مى توان در این مرحله تصور کرد. ۳. نـفـوذ در مـراکـز قـدرت نـظـام : بـاید با تضعیف مراکز نظارتى نظام ، مانند شوراى نگهبان و هسته هاى گزینش چنان کرد که زمینه نفوذ براى هواداران غرب مهیا تر شود. ۴. بـى اعـتبار سازى رسانه ملى : رسانه ملى باید به شیوه هاى مختلف به تصرف در آیـد. حـال اگـر نـشـد باید آن را از اعتبار انداخت و متهمش کرد که دروغ مى گوید و جناحى عـمـل مـى کـند. سپس رسانه هاى جایگزین مطرح مى شود که امروزه در سایه پیشرفت هاى فن آورى دستیابى به آن کار سختى نیست . ۵ . از کـار انـداخـتـن نـیـروهـاى ضـد براندازى : نیروهاى امنیتى و نظامى بویژه سپاه مهم تـریـن نـیـروهـایـى هستند که باید در برابر براندازان بایستند. توپخانه رسانه اى دشـمـن تـلاش مـى کـنـد تـا ایـن نـیـروهـا را بـى انـگـیـزه کـنـد و بـا طـرح مـبـاحـثى نظیر قتل هاى زنجیره اى و امثال آن دستگاه امنیتى یک کشور را تضعیف کند. ۶ . بـیـرون رانـدن مـخـالفـان : با نفوذ تدریجى و قدرت یابى هواداران غرب در مراکز حساس ، کار تصفیه تدریجى این مراکز از طرفداران واقعى نظام ، در صورتى که دست از عقاید ارزشى خود بر ندارند آغاز مى شود و به این ترتیب یک براندازى نرم صورت گرفته است .(۲۷) الزامات و خصوصیات براندازى نرم مـطـابـق آنـچه تاکنون بیان شد مى توان گفت براندازى نرم به لحاظ ماهوى ، کار روى فـکـر افـراد اسـت و در کـل ، عـمـلى فـرهـنگى ـ تبلیغى محسوب مى شود. به سخن دیگر، نـوعى جنگ فرهنگى و عملیات روانى است . بر این اساس ، برخى الزامات و خصوصیات آن مثل هر جنگ فرهنگى دیگر عبارت است از: ۱. آزادى بـالا: پـیـش نـیـاز بـرانـدازى نـرم ، وجـود جامعه اى آزاد و مردم سالار، مسئولانى غـافـل از حـرکـات دشمن و مردمى با سطح آگاهى پایین نگه داشته شده است . براندازى نـرم در جـوامـعـى که سطح آگاهى مردم بالا بوده و یا توان اطلاعاتى نظام در تشخیص حرکات دشمن بالا باشد، مؤ ثر نیست . ۲. هـوشـمـنـدى : در عـمـلیات فرهنگى نیاز به سطح بالایى از تخصص هاى گوناگون وجـود دارد. از ایـن رو، افـراد درگـیـر در آن ، اغـلب از کـسانى هستند که تحصیلات بالاى دانشگاهى دارند. مقابله با آن هم نیاز به هوشمندى و تحصیلات بالا دارد. ۳. پرستیژ: براندازى نرم عملى شیک و داراى پرستیژ تلقى مى شود. تهاجم نظامى در عـرف جـامـعـه بـین المللى عملى مطلوب تلقى نمى شود، و مخالفت هاى بسیارى را برمى انـگـیـزد، در حـالى کـه عـمـلیـات فرهنگى را مى توان با پوشش هاى زیبا مانند دفاع از دمکراسى ، آزادى و حقوق بشر انجام داد. ۴. درازمدت بودن : عملیات فرهنگى زمان بر است و در کوتاه مدت جواب نمى دهد. ۵ . فقدان تلفات ظاهرى : در جنگ فرهنگى انسان ها در ظاهر کشته نمى شوند، اما وجدان و معنویت آنها قربانى مى گردد. ۶ . تـنـوع ابـزارهـا: ابزارهاى سیاسى ، اقتصادى ، دیپلماتیک ، و حتى نمایش هاى نظامى مـورد اسـتـفـاده قـرار مـى گـیـرنـد. در ایـن بـیـن ، رسـانـه هـا نـقـش اول را ایفا مى کنند. ۷. هزینه پایین : هزینه هاى نبرد فرهنگى در مقایسه با نبرد نظامى بسیار ناچیز است . راهکارهاى مقابله با براندازى نرم لحـاظ روحـى ، از خـودگـذشـتـگـى فـراوانـى را مـى طـلبـد. دشـمـنان ما حماقت کرده اند و چـگـونـگـى عـمـلکـرد خـود را افـشـا کـرده انـد. راه مـقـابله از طریق اجراى ضد پیشنهادهاى براندازى عملى است . در این باره ، گفتنى است : نـظـام اسـلامـى نباید اجازه دهد مخالفان نظام با یکدیگر متحد شوند، باید تفرقه را در مـیـان آنـهـا بـه شـیـوه هـاى گـونـاگون مانند خرید برخى از آنان و یا نفوذ دادن برخى عـوامـل بـه درون آنـهـا، دامن زد و اتحاد در بین خودى هاى نظام اسلامى را هر چند با هزینه معنوى بالا حفظ کرد. نـظـام اسـلامـى نـبـایـد اجازه دهد عوامل نا اهل و نا محرم در پست هاى کلیدى نظام رخنه کنند. بـایـد نـظـارت اسـتـصـوابـى شـوراى نـگـهـبـان را بر انتخابات مختلف جدى گرفت تا وابـسـتـگـان دشـمـن امـکـان نفوذ نیابند. تاءیید صلاحیت ، حفاظت اطلاعات و حراست ها باید تقویت شوند. نظام اسلامى باید براى تقویت بصیرت نظامیان تلاش بیش ترى کند تا مـبـادا دشـمـنـان ، افـکـار نـظـامـیان را که نگهبانان این سرزمین هستند معطوف خود سازند و دوباره سلطه غارتگرانه خود را بر این سرزمین مقدس برقرار نمایند. از ارتباطات مشکوک بین مخالفان نظام و بیگانگان باید جلوگیرى کرد. حتى در خصوص بـرخـى مـقـامـات مـتـوسط نظام نیز باید نظارت داشت تا مبادا دشمن آنان را فریب دهد. در بـرخـورد بـا عـوامـل دشـمن باید با قاطعیت عمل کرد و از جوسازى هاى رسانه هاى غربى بیمى به خود راه نداد. رسـانـه هـاى مـتـعـهد به نظام اسلامى باید خشونت گرى مخالفان نظام را افشا کنند تا نـتوانند مردم را فریب دهند و خود را اشخاصى محترم جا بزنند. باید آگاهى هاى سیاسى اقـتـصـادى مردم را درباره مسائل اساسى کشور افزایش داد و شایعه پردازى هاى رسانه هاى دشمن را با بیان به موقع و مکرر واقعیت ها خنثى ساخت . رسانه هاى متعهد و آرمانگرا، بـایـد روحیه امید و مقاومت را در مردم تقویت کنند و اعتماد آنان به مسئولان عالیرتبه نظام اسلامى را افزایش دهند. اطاعت از رهبرى و همراهى با روحانیت متعهد در خط رهبرى را باید جدى از همه ، باید معنویت و انگیزه الهى را تقویت کرد. قدرت طلبى و هواپرستى از مهم ترین لغزشگاه هایى است کـه آدمـى را در دامـن دشـمـنـان دیـن مـى انـدازد. بـه هـمـیـن دلیل درس هاى اخلاق را باید جدى گرفت و از اساتید خودساخته بهره مند گردید. با کسانى که به هر دلیل از نظام اسلامى کدورتى پیدا مى کنند نباید چنان رفتار کرد که در دام دشمنان گرفتار شوند. باید با مهر و محبت براى جذب دوباره اینان کوشید و تلاش دشمن را ناکام گذاشت . هـمـچـنـین باید با عواملى که موجبات نارضایتى مردم از اقتصاد مملکت را فراهم مى سازد، مـبـارزه اى جـدى داشـت ، عـوامـلى مـانـنـد تـورم ، بـیـکـارى ، فـسـاد ادارى و امثال آن . برخى از راهکارهاى مقابله با شایعه هاى برانداز عبارتند از: - نادیده انگاشتن شایعات ضعیف و پاسخ غیرمستقیم به آن مانند نشان دادن تصاویر فردى که شایعه فوت و یا قتل وى منتشر شده و یا انعکاس حضور گسترده مردم در راهپیمایى هاى سالروز پیروزى شکوهمند انقلاب اسلامى و یا مشارکت گسترده در انتخابات براى مقابله با شایعه وجود شکاف میان جامعه و حاکمیت؛ - پاسخ شایعه با شایعه که در عملیات روانى متقابل کاربرد دارد. اجتناب از ارسال اطلاعات طبقه بندى شده در محیط هاى سایبر با توجه به اینکه سرورهاى پست هاى الکترونیکى مانند جى میل در کشور ایالات متحده قرار داشته و احتمال ارتباط آنها با شبکه هاى جاسوسى رژیم صهیونیستى و امریکا، شایسته است کاربرانى که به نحوى با مطالب محرمانه مرتبط هستند از ارسال آنها به سایر افراد به صورت ایمیل بصورت جدى خوددارى نمایند زیرا ضریب اعتماد به حفاظت از اطلاعات طبقه بندى شده در محیط هاى مجازى بسیار پایین است؛ همچنین شایسته است از فایل هاى محرمانه و طبقه بندى شده در بلوتوث هاى تلفن همراه خوددارى شود زیرا در صورت سرقت و گم شدن تلفن همراه و یا فراموشى کاربر به غیر فعال کردن بلوتوث؛ این سناریو محتمل است که افراد سودجو و یا جاسوس با شناسایى هدفمند افراد مشخص با بکارگیرى نرم افزارهایى خاص در جهت حذف و یا دستیابى به اطلاعات طبقه بندى شده اقدام نمایند. تقویت قدرت نرم نیروهاى مسلح - حمایت هاى تقنینى ـ اجرایى از توسعه قدرت نرم سازمان مقاومت بسیج؛ - مشارکت افزایى ساختارهاى نیروهاى مسلح در طرح هاى عمرانى و جهادسازندگى مانند کارویژه هاى قرارگاه سازندگى خاتم الانبیاء؛ - تأکید بر آینده پژوهى، مدیریت دانش دفاعى و افزایش تعامل میان مخازن تولید فکر با متولیان نظامى، انتظامى، امنیتى و اطلاعاتى با هدف تقویت جنبش نرم افزارى تولید علم در راستاى منویات رهبر فرزانه انقلاب؛ - ایجاد و تقویت سازمان آینده پژوهى و فناورى هاى نوین در ساختار نیروهاى مسلح؛ - دانش افزایى و توسعه فنى ـ حرفه اى نخبگان نیروهاى مسلح در چارچوب اصل تحقیق و توسعه؛ - تحکیم بنیان هاى فرهنگى و عقیدتى ـ سیاسى نیروى انسانى. آسیب شناسى بحران اقتصاد جهانى از رویکرد امنیت ملى با توجه به اینکه پیش بینى مى شود بحران اقتصاد جهانى در کوتاه مدت حل نشود، شایسته است کارگزاران نظام نسبت به آسیب شناسى پیامدهاى این بحران مانند کاهش قیمت جهانى نفت و تأثیر آن بر عملیاتى شدن منابع مالى ردیف هاى بودجه اى مصوب، از رویکرد امنیت ملى برخورد کنند بویژه اینکه بخش مهم منابع مالى بودجه پیشنهادى به مجلس شوراى اسلامى از درآمدهاى صادراتى نفت، گاز و محصول پتروشیمى به دست مى آید و تداوم کاهش قیمت انرژى مى تواند بستر کسرى بودجه کاهش صادرات، افزایش واردات و تهدید ثبات امنیتى سرمایه گذارى در بورس منجر شود. آسیب شناسى ماهیت تهدیدهاى فراروى نظام جمهورى اسلامى ایران در علم «مدیریت استراتژیک»(۱۲) امنیت به معناى فقدان تهدید در عمق استراتژیک داخلى و خارجى است و متولیان نهادهاى نظامى، انتظامى، امنیتى و اطلاعاتى شایسته است در گام اول با رویکرد «معرفت شناسى و ماهیت شناسى»(۱۳) نسبت به شاخص گذارى، توصیف و طبقه بندى تهدیدهاى فراروى نظام اقدام نمایند تا حداکثر بهره ورى از پتانسیل هاى بالقوه و بالفعل منابع قدرت حاصل شود. مهم ترین تهدیدهایى که مى تواند ثبات امنیتى یک نظام سیاسى رابا چالش مواجه کند طبق جدول زیر قابل تفکیک است: آسیب شناسى دورنماى مطالعات ادعایى امریکا و تأثیر آن بر ثبات امنیت اطلاعاتى، اجتماعى و اقتصادى کشور یکى از ابزارهاى جنگ نرم ایالات متحده براى دستیابى به اطلاعات و اسناد طبقه بندى شده نظامى و هسته اى، استفاده ابزارى از معاونت پادمان آژانس اتمى است. به عبارتى بررسى متن گزارش هاى مدیرکل آژانس به صورتى است که به جاى اینکه محمد البرادعى نقش متولى یک سازمان بى طرف را ایفا نماید، به وکیل مدافع مطالعات ادعایى امریکا در آژانس تبدیل شده است. به عنوان مثال به تاریخ ۱۹ نوامبر ۰۸ (۲۹ آبان ۱۳۸۷) وى چهاردهمین گزارش دو پهلوى خود پیرامون فعالیت هاى هسته اى ایران به شوراى حکام را ارائه کرد که برخى نکات قابل تأمل آن عبارتند از: ـ بند ۱۵ گزارش طورى تنظیم شده که مى تواند تداعى کننده شائبه وجود فعالیت هاى هسته اى نظامى در ایران باشد و در آن مدیرکل آژانس اعلام کرده «هنوز برخى موضوع هاى مهم باقى مانده که در گزارش هاى قبلى به آنها اشاره شده و براى اثبات عدم وجود اهداف نظامى لازم مى باشد، شفاف سازى نشده است.» ـ بندهاى ۱۶ ، ۱۷ و ۱۹ گزارش طورى تنظیم شده که همکارى ایران در مورد مطالعات ادعایى غیرقانونى و غیرمستند امریکا را به عنوان یکى از پیش شرط هاى تأیید راستى آزمایى فعالیت هاى هسته اى ایران معرفى کرده است. همچنین در بند ۱۹ مدیرکل آژانس خواستار تصویب پروتکل الحاقى شده است که مى تواند عمق و دامنه بازرسى ها را به طور قابل توجهى افزایش دهد. ـ در بند به صورت غیرمستقیم در مورد ماهیت فعالیت نیروگاه ۴۰ مگاواتى آب سنگین اراک ابهام زایى شده است. ـ در بند ۲۱ مدیرکل آژانس به صراحت همکارى هاى فراپادمانى ایران را براى اعتمادسازى کافى نمى داند. نتیجه گیرى: یکى از سناریوهاى چالش زاى دورنماى عمق استراتژیک امنیت داخلى و خارجى نظام مقدس جمهورى اسلامى ایران، احتمال بالاى گسترش کاربست دکترین براندازى نرم در سیاست خارجى امریکا علیه ایران بویژه در دوره ریاست جمهورى «باراک اوباما» ست. به عنوان مثال با توجه به تأثیر بالاى «لابى گرى» در فرایند قانونگذارى و اجرایى ایالات متحده، شواهد بیانگر گسترش فعالیت خصمانه لابى هاى ضد انقلاب است که با محوریت حقوق بشر فعالیت مى کنند بویژه اینکه در انتخابات چهارم نوامبر ۰۸ (۱۴ آبان ۱۳۸۷)، سناریوهاى دموکرات توانستند اکثریت کرسى هاى مجلس سنا را نیز به دست آورند و بصورت سنتى اکثریت غالب رجال سیاسى این حزب همواره تحت فشار لابى هاى صهیونیسم و ضد انقلاب از قانونمند شدن و عملیاتى کردن دکترین مهار ج.ا.ایران با استفاده از گفتمان هاى نرم افزار گرایانه مانند جنگ اقتصادى، جنگ روانى ـ رسانه اى، جنگ اطلاعاتى و بى ثبات سازى امنیت اجتماعى حمایت کرده اند و شایسته است متولیان امر دورنما و شیوه هاى خصمانه تئوریسن ها و پیروان دکترین براندازى نرم را از رویکرد امنیت ملى رصد کرده و نسبت به مهار و خنثى سازى سناریوهاى تهدیدزا به ویژه در زمان ریاست جمهورى «باراک اوباما» اقدام هاى احتیاطى مناسب را در دستور کار قرار دهند. در چارچوب مطالعات دفاعى مى توان اهداف راهبردى جنگ نرم ایالات متحده را در هفت حوزه تنش زاى زیر طبقه بندى و مورد آسیب شناسى قرار داد: - تنش روانى ـ رسانه اى ایران هراسى از طریق انعکاس تصاویر مجازى از توسعه بومى صنعت هسته اى و قابلیت هاى آفندى و پدافندى موشکى جمهورى اسلامى ایران و هدفمند شدن جنگ تبلیغاتى با هدف گسترش تنش هاى قومى، فرقه اى، صنفى، دانشجویى و اجتماعى. - تنش اقتصادى گسترش هدفمند عمق و دامنه دیپلماسى تحریم در چارچوب شوراى امنیت (قطعنامه هاى ۱۷۳۷، ۱۷۴۷، ۱۸۰۳ و ۱۸۳۵)، تحریم هاى ائتلافى هوشمند و یا فشار سیاسى بر متحدان خود براى اجتناب از انعقاد توافق نامه هاى اقتصادى و انرژى با هدف انزواى ایران در معادلات اقتصادى منطقه اى. - تنش نظامى گسترش عمق و دامنه مطالعات ادعایى و گنجاندن آنها در گزارش هاى مدیرکل آژانس اتمى با هدف تداعى شائبه وجود ارتباط میان فعالیت هاى صلح آمیز هسته اى ایران و اهداف نظامى و بالتبع توجیه گسترش تحریم هاى غیر قانونى علیه نهادها، شرکت ها و افراد وابسته به وزارت دفاع و سپاه پاسداران با هدف تضعیف بازدارندگى بومى کلاسیک و نامتقارن، احتمال بازرسى ناوگان هاى نظامى امریکا و ناتو از کشتى هاى تجارى جمهورى اسلامى ایران با هدف نظارت بر حسن اجراى قطعنامه هاى شوراى امنیت، برگزارى رزمایش هاى نظامى میان ناتو و برخى کشورهاى منطقه و انعقاد توافق هاى امنیتى دوجانبه با کشورهاى همسایه ایران مانند عراق، افغانستان، پاکستان و کشورهاى شوراى همکارى خلیج فارس. - تنش امنیتى جلوگیرى از عملیاتى شدن امنیت بومى و پایدار، حمایت مالى ـ رسانه اى از گسترش ناامنى هاى مدنى با بهانه گسترش حقوق بشر و دموکراسى، حمایت از گروهک هاى تروریستى مانند پژاک، منافقین و جندالله با هدف ناامن سازى استان هاى مرزى. - تنش اطلاعاتى تلاش براى نصب سامانه هاى جاسوسى در مرزهاى ایران و عراق، رخنه در شبکه هاى استراتژیک نظام توسط نیروهاى پوششى، شنود تلفن همراه و یا رخنه در شبکه اینترنتى برخى نهادهاى راهبردى. - تنش سیاسى مخدوش جلوه دادن نتایج آراء انتخاباتى، تأخیر در صدور روادید مسافرتى توسط برخى متحدان امریکا، ایجاد شکاف میان جامعه و حاکمیت، تشویق به حضور حداقلى مردم در رقابت هاى انتخاباتى. - تنش فرهنگى ناتوى فرهنگى با هدف نهادینه کردن فرهنگ لیبرال دموکراسى و تضعیف هویت ایرانى ـ اسلامى مانند تغییر نام خلیج فارس و یا ترسیم تصویر خشنى از دین مبین اسلام راهکارهای مقابله با جنگ نرم راهکارهای جمهورى اسلامى ایران براى مهار دکترین براندازى نرم آسیب شناسى افزایش توزیع و مصرف مواد مخدر در ایران از رویکرد امنیت ملى با توجه به افزایش تنوع تولید و تغییر الگوى مصرف مواد مخدر، آسیب هاى جدى آن بر امنیت اجتماعى و تسهیل براندازى در سکوت نظام مقدس ج.ا.ایران، توصیه مى شود مجلس شوراى اسلامى در تعامل و هم اندیشى با نمایندگان «ستاد مبارزه با مواد مخدر»(۱)؛ از رویکرد امنیت ملى تصویب طرح جامع قانون مبارزه با مواد مخدر را در دستور کار قرار دهند. مجلس شوراى اسلامى مى تواند بخشى از ابزارهاى مقابله با مواد مخدر را در چارچوب قانونمند کردن طرح نظام جامع امنیت اجتماعى پى گیرى نماید. از طرفى افزایش رایزنى میان معاونت امنیتى ـ انتظامى وزارت کشور و یا فعال سازى دیپلماسى پارلمانى از طریق تعامل سازنده کمیته هاى امنیتى پارلمانى سه کشور ایران، افغانستان و پاکستان، مى تواند زمینه هاى انعقاد تفاهم نامه هاى دفاعى پارلمانى سه جانبه با محوریت مبارزه با مواد مخدر را عملیاتى نماید. حمایت تقنینى ـ نظارتى و اجرایى از توسعه زیرساخت هاى جنگ رایانه اى یکى از تهدیدات راهبردى نرم افزارگرایانه، نفوذ هکرهاى مهاجم براى آسیب رسانى به شبکه هاى وب نهادهاى استراتژیک نظام با هدف «جاسوسى اینترنتى»(۲) و یا رخنه اطلاعات گمراه کننده با هدف تخریب شبکه اطلاعات ملى است که عمق و دامنه کاربرى آن در سطوح منطقه اى و جهانى روز به روز در حال افزایش است. براى آگاهى متولیان امر نسبت به اهمیت روزافزون جنگ هاى رایانه اى، شایسته است به عنوان مثال اشاره شود کشورى مانند چین با هدف توازن راهبردى قدرت نرم سرمایه گذارى هنگفتى را براى توسعه جنگ هاى رایانه اى هزینه کرده است بطورى که موفق شده است به سیستم هاى کامپیوترى نهادهاى نظامى ـ امنیتى ایالات متحده نفوذ نماید. این کشور در سال ۰۷ نزدیک به ده شرکت دفاعى امریکا مانند «ریتون»(۳)، «مارتین لاکهید»(۴)، «بوئینگ»(۵)، «نورتروپ گرومن»(۶)، «سیستم نرم افزارى برنامه ریزى جنگنده هاى نیروى هوایى»(۷)، «سیستم برنامه ریزى مأموریت بالگردهاى ارتش»(۸) و فایل هاى فضانوردان ناسا را مورد دستبرد اینترنتى قرار داد(۹) و در بودجه دفاعى سالانه خود، ردیف هایى را براى تقویت هر چه بیشتر «قابلیت هاى جنگ رایانه اى»(۱۰) اختصاص داده است. در این راستا شایسته است وزارتخانه هاى دفاع و اطلاعات و ستاد کل نیروهاى مسلح با تبیین آموزش هاى راهبردى ، بستر مقابله هدفمند با آسیب هاى جنگ رایانه اى و تقویت عمق استراتژیک نظام در محیط سایبر را فراهم کنند. آسیب شناسى پیامدهاى اجتماعى جنگ اقتصادى توصیه مى شود کارگزاران نظام براى مقابله با جنگ اقتصادى و گسترش تحریم هاى احتمالى؛ اقدام هاى زیر را مورد توجه قرار دهند: - کارگزاران نظام، دورنماى «بحران مالى جهانى»(۱۱)، کاهش قیمت نفت و بالتبع احتمال بالاى عدم تحقق منابع مالى ردیف هاى بودجه را از رویکرد امنیت ملى بررسى کرده و در مصاحبه ها و یا تبلیغات انتخاباتى از وعده هایى که مى تواند سطح انتظارات جامعه را افزایش و حباب کاذب را تشکیل دهد، پرهیز نمایند زیرا مى تواند ضریب اعتماد جامعه به کارگزاران نظام را کاهش دهد؛ - ردیف هاى بودجه سالانه بصورت واقع گرایانه و متناسب با کف درآمدهاى واقعى تدوین و تصویب شود. قانونمند کردن مقابله با جرایم سایبر و تلفن همراه یکى از حوزه هایى که عمق و دامنه تهدیدات نرم را گسترش مى دهد، رشد فزاینده جرایمى است که در محیط هاى مجازى و سایبر به وقوع مى پیوندد و به صورت مستقیم امنیت اجتماعى را تهدید مى کند که شایسته است ظرفیت هاى تقنینى، نظارتى و اجرایى بازدارنده و مناسبى براى مهار آنها در دستور کار متولیان امر قرار گیرد: برخى مصادیق جرایم سایبر که در زیرمجموعه تهدیدات نرم افزارى قرار مى گیرد، عبارتند از: - افزایش نشر بلوتوث هاى شخصى و خانوادگى بویژه افراد مشهور در حوزه هاى ورزشى و هنرى؛ - افزایش انتشار بلوتوث هاى مستهجن و غیر اخلاقى؛ - گسترش شایعات براندازانه و یا تبلیغ علیه نظام توسط پیام هاى کوتاه تلفن همراه؛ - گسترش وبلاگ هاى براندازانه؛ یکى از شیوه هاى جنگ نرم در محیط هاى سایبر (اینترنت)، گسترش هدفمند و روزافزون وبلاگ نویسى توسط برخى افراد، گروه ها یا سازمان هاى مخالف نظام جمهورى اسلامى ایران است. وبلاگ هاى ساختارشکن و برانداز که معمولاً به سادگى ایجاد شده و نیاز به تخصص بالاى بلاگرها ندارد، به راحتى در محیط هاى مجازى به یک هویت مستقل تبدیل و بدون اینکه شناسایى شوند به ترویج عقاید براندازانه اقدام مى کنند. در این راستا افزایش تعامل و هم اندیشى میان کارشناسان وزارتخانه هاى اطلاعات، فناورى ارتباطات، قوه قضائیه، قوه مقننه و پلیس امنیت اجتماعى و اخلاقى ناجا و یا معاونت فرهنگى ـ اجتماعى ناجا مى تواند در ارتقاء اثربخشى راهکارهاى بازدارنده و یا اقدام هاى تنبیهى مفید واقع شود. حمایت تقنینى و مالى از تعمیق قدرت نرم نظام در محیط هاى مجازى یکى از شاخصه هاى دورنماى جنگ هاى پیش رو، سرمایه گذارى کشورها بر مقوله «جنگ اندیشه در محیط هاى مجازى » است و کشورى موفق خواهد بود که بتواند زمینه هاى حداکثر بهره ورى از محیط هاى وب با جدیدترین شیوه هاى دانش دیپلماسى عمومى را فراهم کند زیرا دانش افزایى و هوشمندسازى آنلاین جامعه در برابر تهدیدات نرم، آستانه مقاومت ملى و کارآمدى نظام در محیط هاى مجازى را ارتقاء مى دهد. توصیه مى شود برخى نهادهاى راهبردى نظام مانند وزارتخانه هاى اطلاعات، کشور، فرهنگ و ارشاد اسلامى، صدا و سیما، حوزه علمیه قم و سازمان تبلیغات اسلامى؛ بخشى از کارویژه هاى عملیاتى خود را به سمت روزآمد کردن شیوه هاى مقابله با تهدیدات نرم و جنگ روانى ـ رسانه اى متمرکز نمایند بویژه اینکه اکثریت غالب مخاطبان خبر رسانى آنلاین را اقشار فرهیخته، دانشجویان و دانش پژوهان تشکیل مى دهند که نقش مهمى را در نهضت نرم افزارى تولید علم و تحقق دانشگاه اسلامى بر عهده دارند. از طرفى انعکاس آنلاین مناسب تحولات خبرى و اقدام هاى مثبت مجلس شوراى اسلامى در محیط هاى وب به عنوان مهم ترین نهاد قانونگذارى کشور که از شاکله مردم سالارى برخوردار است، در تحکیم و انسجام بخشى به روابط جامعه با وکلاء ملت و بالتبع تقویت بنیان هاى مشروعیت نظام تأثیرگذار بوده و مى تواند گستره هم اندیشى مجازى مجلس با کانون هاى فکرى و شبکه نخبگان را افزایش دهد که این تعامل نرم افزارى مى تواند در بهینه سازى تصویب طرح و لوایح، مصوبات مجلس، بازتاب سنجى ضریب اقناع سازى مصوبات در میان نخبگان فکرى، کارآمدسازى کارویژه هاى تقنینى ـ نظارتى و در نهایت ارتقاء دیپلماسى پارلمانى مجلس هشتم مفید واقع شود. سازماندهى نصب دوربین هاى مدار بسته در نواحى جرم خیز یکى از اقدام هاى بازدارنده مناسب نهادهاى امنیتى ـ انتظامى؛ کنترل نامحسوس نواحى جرم خیز و یا مراکز پر تردد مانند مترو از طریق نصب سامانه هاى دوربین مدار بسته است که در صورت مدیریت کارآمد مى تواند در ثبات بخشى به امنیت اجتماعى مفید واقع شود. مقابله با ایجاد و گسترش فرقه هاى ساختگى یکى از توصیه هاى تئوریسین هاى دکترین براندازى نرم، فرقه سازى با هدف تضعیف وحدت ملى و انسجام اسلامى است، به طورى که هم اکنون شاهد گسترش افراد و گروه هایى هستیم که با عناوینى مانند ارتباط با امام زمان(عج) و یا پیامبران؛ بنیان هاى اعتقادى جامعه را هدف قرار داده اند. در این راستا وزارت اطلاعات و حوزه هاى علمیه به ویژه حوزه علمیه قم، نقش مهمى را در خنثى سازى تهدیدها و هوشیارى جامعه در برابر این نوع شیادان ایفا مى کنند. قانونمند کردن نظام جامع دیپلماسى فرهنگى جمهورى اسلامى ایران یکى از راهکارهاى تکلیف گرایى کارگزاران نظام به رهنمودهاى رهبر فرزانه انقلاب پیرامون هوشیارى مسئولین در برابر تهاجم نرم افزارى ناتوى فرهنگى؛ قانونمند کردن نظام جامع دیپلماسى فرهنگى با هم اندیشى وزارت امور خارجه، مجلس شوراى اسلامى و متولیان فرهنگى است که در صورت تحقق مى تواند حداکثر بهره ورى بهینه از ظرفیت ها و بالتبع عمق استراتژیک نرم افزارى نظام را توسعه دهد که برخى مصادیق آن عبارتند از: - نظام مند شدن کارویژه دیپلمات فرهنگى از رویکرد امنیت ملى وابسته هاى فرهنگى سفارتخانه ها و دفاتر فرهنگى ایران در کشورهاى خارجى؛ نقش مهمى را در عمق بخشى به اقتدار برون سیستمى و مهار تهدیدات نرم ایفا مى کنند. ـ هوشیارسازى متولیان فرهنگى نظام نسبت به ابزارها و شیوه هاى تهاجم نرم افزارى غرب؛ ـ انعکاس جنایات گروه هاى تروریستى بویژه سازمان منافقین در قالب عکس، تصویر، توزیع سى دى، بروشور و یا کتاب که در صورت سازماندهى مناسب مى تواند در تقویت تعامل میان گروه هاى دوستى پارلمانى ج.ا.ایران و کشورهاى میزبان براى افزایش فشار بر گروه هاى تروریستى مؤثر باشد؛ ـ تدوین سازوکارهاى تقنینى و اجرایى مناسب براى افزایش تعامل میان نهادهاى داخلى و شوراى ایرانیان خارج از کشور؛ ـ آشنا کردن ایرانیان و اتباع کشور میزبان با نقش مثبت و تأثیرگذار دولت و مجلس شوراى اسلامى در حوزه سازندگى و جنبش نرم افزارى تولید علم که در صورت بهره گیرى از شیوه هاى تبلیغاتى مناسب مى تواند تصاویر مناسبى را از اقتدار و رابطه سازنده دولت و مجلس در افکار اتباع کشور میزبان تداعى نماید و بخشى از سناریوى جنگ روانى ـ رسانه اى غرب براى ترسیم فضاى اختلاف در داخل را خنثى نماید. ـ توسعه صنعت توریسم و ترویج فرهنگ ایرانى ـ اسلامى رایزنى هاى فرهنگى با آشنا کردن اتباع خارجى با اماکن سیاحتى ـ زیارتى در قالب نمایش عکس، فیلم و یا توزیع بروشور، نقش مهمى را در علاقمندى جهانگردان براى سفر به جمهورى اسلامى ایران برعهده دارند که با مشاهده توسعه اقتصادى و سیاسى علیرغم تحریم هاى امریکا، مى توانند به صورت ناخود آگاه نقش سفیر جمهورى اسلامى ایران را در کشورشان بازى کرده و بالتبع بصورت غیر مستقیم بر تقویت قدرت نرم نظام در خارج از کشور کمک نمایند. مجلس شوراى اسلامى نیز با تصویب قوانین مناسب و هدفمند کردن برخى تسهیلات لازم، مى تواند قدرت مانور دیپلمات هاى فرهنگى براى جذب جهانگرد را افزایش دهد. مقابله با ایجاد و نشر شایعه هاى برانداز امروزه با گسترش فضاى رسانه اى، جایگاه محیط هاى مجازى در جنگ هاى روانى نامتقارن و یا شایعه پراکنى هاى براندازانه تقویت شده، بطورى که گسترش رسانه ها، وبلاگ ها، وب سایت ها، پست الکترونیکى ، پیامک هاى تلفن همراه و ... امکان ردیابى مرجع شایعه پراکنى را به کمترین میزان ممکن کاهش داده و امکان تبادل غیررسمى اخبار و اطلاعات نیز فراهم شده است. با توجه به آسیب پذیرى امنیت اجتماعى نسبت به رواج شایعات و تلاش دشمن براى ترویج شایعه هاى سیاسى، امنیتى، اقتصادى و اجتماعى با هدف شکاف سازى و بى اعتمادى میان جامعه و سطوح حاکمیت، شایسته است متولیان امر بویژه صدا و سیما و نهادهاى اطلاعاتى ـ امنیتى ضمن تجزیه و تحلیل شایعات برانداز و ریشه یابى آنها، نسبت به پیامدهاى ترویج آن، جامعه را آگاه نمایند. هر میزان اقدام هاى متقابل جمهورى اسلامى ایران ضعیف تر، ابزارها و شیوه هاى شایعه پراکنى دشمن قوى تر و منسجم تر و همچنین موضوع شایعه حساس برانگیزتر باشد، سرعت و ضریب تأثیر شایعه نیز افزایش مى یابد. آنچه مسلم است با نزدیک شدن به رقابت هاى انتخاباتى و یا در شرایط بحرانى، حجم و دامنه شایعه سازى هاى براندازانه با هدف مختل کردن ثبات نظام تصمیم گیرى و یا اختلاف افکنى میان کارگزاران نظام افزایش مى یابد. مقام معظم رهبری برخی ازراهکارهایی که دشمنان در جهت براندازی نظام به آن رو آورده اند، را اینگونه بر شمرده اند : ۱. تضعیف و تخریب باورهای دینی. حـفـظ هـویـت فـرهـنـگـی و دیـنـی نـشـانـه ای از شـخـصـیـت و استقلال ملتهاو تضعیف آن نشانه وابستگی ملتها است. اعتقاد به حفظ (هویت دینی ) و دفاع از آن تـا پـای جـان، نـظـام نـوپای جمهوری اسلامی را برپا کرد و آن را در برابر تهاجمات گـونـاگـون دشـمـن، مـقـاوم و پایدار نمود. اگر دشمن بتواند این اعتقاد را از ذهن مردم بزداید، مـقـاومـتها و ایـثـارهـا و فداکاریها هم به دنبال آن از بین خواهند رفت و کشور دوباره در سلطه اجانب قرار خواهد گرفت. آیت الله خامنه ای در این باره میفرماید:آنها حاضرنیستند ببینند درمقابل چشمشان پرچم دین و دمکراسی روی یک علم برافراشته شود. سعی آنها این است که بین مردم سالاری و دین فاصله ایجاد کنند.۱۳ و براین اساس تلاش دشمن این است که مردم را ازنظام اسلامی دلسرد و پایههای ایمان و عقیده وعمل دینی را درمردم سست کند.۱۴ ۲. تضعیف ارکان نظام اسلامی بـعـد از پیروزی انقلاب اسلامی، بسیاری از نهادهای خودجوش انقلابی،فعّالیتهای خود را شروع کرده، و با الهام از رهنمودهای رهبری نظام به کار خود ادامه دادند. از جمله اهداف دشمن در جهت براندازی نظام اسلامی، تضعیف و تخریب این ارکان نظام میباشد که نقش مهمّی در تداوم پیروزی انقلاب ایفا میکردند. ازمهمترین اهداف دشمن در این زمینه تضعیف اصل ولایت فقیه بوده است. اصل ولایت فقیه به عنوان مهم ترین رکن نظام جمهوری اسلامی به شمار میرود؛ اصلی که نظام اسلامی را یک نظام دینی قرار داده و سببِ امتیاز آن از نظامهای مـوجـود دنـیـا شـده اسـت ؛ بـه همین دلیل این رکن مورد هجوم دشمن قرار گرفته،که گاه توسط عوامل داخلی دست به انجام آنها میزند. رهبری دراین باره میفرماید. استکبار جهانی این بار تصور کرد که می تواند روش مؤثرتری را برای مبارزه با انقلاب اسلامی تجربه کند و بر همین اساس پس از مطالعه زیاد به این نتیجه رسید که باید رهبری انقلاب را هدف قرار دهد، زیرا می داند که با وجود یک رهبر مقتدر در ایران اسلامی، همه توطئه های آنها نقش بر آب خواهد شد.۱۵ ایشان درادامه میفرماید رهبری یعنی آن نقطه ای که مشکلات لاعلاج دولت به دست او حل می شود، نفس او حقیقت را برای مردم روشن و توطئه دشمن را بر ملا می کند، تبلیغات دروغ و ترفندهای گوناگون دشمن را افشا می کند و به مردم امید می دهد. در برابر توطئه سیاسی بین المللی می ایستد و تمامیت انقلاب را در مقابل توطئه گران قرار می دهد و دشمن را وادار به عقب نشینی می کند، رهبری در برابر اختلاف افکنیهای دشمن، مایه الفت و مانع تفرقه می شود و دستها را در دست هم می گذارد.۱۶ ۳. تضعیف روحانیت بـیتـردیـد حـضـور روحانیتِ آگاه و متعهد، در خیل عظیم نیروهای مردمی، نقش مهمی در پیروزی انـقـلاب اسـلامـی ایـفا کرد. پیش قراولانی که در راه اعتلای کلمة اللّه و احیای اسلام ناب محمدی (ص ) از هـیـچ کـوشـشی دریغ نکرده و هم چون مراد و مقتدای خود، جان بر کف پذیرای هر گونه خـطر گردیدند. به همین دلیل هم آماج حملات دشمنان و وابستگان آنها قرار گرفتند. ازاین رو رهبری میفرماید. دشمنان اسلام از مقابله با نظامی که منافع نامشروع استکبار را در منطقه برهم زده است، دست نخواهند کشید و با آن آشتی نخواهند کرد. تجربه های شکست خورده آنان سبب شده است که روشهای خود را در مقابله با ملت ایران پیچیده تر کنند و امروز به این نتیجه رسیده اند که برای زدن و کوبیدن انقلاب، باید به سراغ حوزه های علمیه و دانشگاهها و یا یک فرد معمم بروند، تا بلکه از طریق آنها به هدف خود برسند، اما توطئه گران از بیداری حوزه و دانشگاه و هوشیاری بزرگان این کشور غافل بودند.۱۷ ۴. القای ناکارآمدی دین القای ناکارآمدی دین، از سوژههای مهمی بود که در جهت از بین بردن هویت دینی نظام اسلامی توسط بیگانگان در دستور کار قرار گرفت. طرح شبهاتی در خصوص محدودیت قلمرو احکام دیـنـی و نفی جاودانگی احکام اسلامی، نمونه ای از این حرکت دشمن در جهت القای ناکارآمدی دین محسوب میگردد که در ذیل به بعضی از آنها اشاره میشود. اسلامِ هزار و چهارصد سال پیش در مورد مفاهیم اجتماعی امروز نظر ندارد و اگر هم مطلبی داشته باشد قرائتها از آن متفاوت است و در تعارضِ با هم، همه ساقط میشوند. فـقـه قـابـلیـت اجـرا در هـمـه زمـانها را نـدارد و حکومت دینی به معنی اجرای احکام شریعت نیست : استکبار در سی سال اخیر همه امکانات سیاسی ـ اقتصادی و نظامی خود را برای نابود کردن انقلاب اسلامی به کار گرفته است اما به این نتیجه رسیده که حمایت بی دریغ ملت و اتکای نظام اسلامی به ایمان عمیق مردم، از بین بردن جمهوری اسلامی را ناممکن کرده است و به همین علت با همه توان، خنثی کردن وجهه ضداستکباری و کاهش محتوای دینی و روح انقلابی نظام را دنبال میکند که این واقعیت هوشیاری کامل ملت و مسئولان را میطلبد۱۸ ۵. تفکیک دین از سیاست پـیـروزی انـقـلاب اسـلامـی ایـران توانست معادلات سیاسی جهان را برهم زده و با ارائه نوعی حـکـومـت دینی، دین را در تمام عرصهها مطرح کند. ظهور این حکومت دینی که بیانگر جامعیت دین اسلام بود، بیگانگان را به فکر مقابله با این جریان دینی انداخت. دشمنان اسلام درطول یک قرن و نیم گذشته سعی کرده بودند اسلام رابه طورکلی ازعرصه زندگی جامعه بیرون رانده و باطرح نظریه جدایی دین ازسیاست، دینداری رافقط پرداختن به عبادت و اعمال شخصی قلمداد کنند و با حذف اسلام ازصحنه سیاست جهان، کشورهای اسلامی راعرصه غارتگریها و تاخت و تازهای سیاسی خود نمایند.۱۹ ۶. شکست و نابودی اسلام و نظام اسلامی ایـمـان و بـاورهـای دیـنـی مـسـلمـانـان هـمـواره مـهم ترین نقش در پیروزی مسلمانان و حفظ روحیه ایستادگی و مقاومت ملتهای مورد ستم بوده است. باید اذعان کرد پیروزی انقلاب اسلامی نوید حضور دوباره دین و نظام مبتنی بر احکام دینی را بشارت داد. تـاریـخ گـواه خـوبـی بـر این ادعا است که استکبار جهانی و وابستگانش نسبت به انقلابها و نـهـضـتهایـی کـه مـبـتنی بر مکتب بوده اند سخت دشمنی کرده، حیات این انقلابها را مساوی با زوال و نابودی خود میدانند. آنچه که بدخواهان ودشمنان این ملت درپی آن هستند، سلب این انگیزه وایمان ازمردم است۲۰ برخی از شیوههای دشمن در مبارزه با نظام اسلامی در بیانات مقام معظم رهبری : در مـوضـوع دشمن شناسی، تـوجه به شیوه و روش دشمنان در جهت براندازی نظام اسلامی بسیار مهم است. ازمهمترین شیوه دشمن عبارتند از: ۱. تحقیر فرهنگ اسلامی دشمن به خوبی درک کرده است که اگر ملتی از نظر فرهنگی، اتکاء به فرهنگ خود نداشته باشد زمینه فروپاشی استقلال فکری آنها و در نتیجه پذیرفتن همه نوع زمینههای استعماری توسط آنان، فراهم خواهد بود. رهبر انقلاب، تهاجم و شبیخون فرهنگی را از جمله علائم تلاش جبهه استکبار برای بی محتوا کردن نظام اسلامی خوانده و تأکید کرد درک هوشمندانه این موضوع و دفاع از ارزشهای اسلامی و انقلابی، وظیفه اینجانب و مردم است که به فضل الهی، مردم، امروز با هوشیاری، درک بالا و قدرت تحلیلِ تحسین برانگیز، در صحنه حاضرند۲۱ ۲. استفاده از روشهای گوناگون تبلیغی تـبـلیغات و جنگ روانی از کارآمدترین روشهای دشمن برای دست یابی مجدد به منافع از دست رفته خود در ایران است. رهبری میفرماید. یکی ازتوطئهها و تهدیدهای دشمن، ایجاد اختلاف بین و دردرون کشورهای اسلامی است. در واقع، بهترین ابزار و وسیلهای که دشمن دراختیاردارد، این است که بین مسلمین اختلاف ایجاد کند۲۲ ۳. ترویج آزادی وارداتی از شیوههای دیگر دشمن در جهت رسیدن به مقاصد و نیات پلید خویش، ترویج آزادی وارداتی (اشـاعـه بـی بـنـد و بـاری و فـساد) میباشد. جریان تاریخی فروپاشی تمدن اسلامی در (اندلس ) سند گویایی است که پرده از حرکات پنهانی دشمن برمی دارد. مقام معظم رهبری معتقد است درتفکر اسلامی و مکاتب غربی تفاوتهای اصولی واساسی دربیان مرزهای آزادی و تعیین چارچوب ان وجود دارد. و اگر بخواهیم نسبتی بین تفاوت آزادی درغرب و اسلام ارائه دهیم این نسبت عموم و خصوصی من وجه خواهد بود. درتفکر اسلامی و مکاتب غربی تفاوتهای اصولی و اساسی دربیان مرزهای آزادی و تعیین چارچوب آن وجود دارد.... اسلام در برخی از زمینهها دایره را از این محدودتر میکند و در بعضی از زمینهها آن را گسترش میدهد و به اصطلاح طلبگی، بین نظر اسلام و نظر رایج دردنیای غرب درباب، آزادی، عموم و خصوص من وجه است. دربرخی ازچیزها مانظر غرب رابسیار محدود، تنگ بینانه و دربعضی ازامور آن رابیش ازحد وسعت یافته و نزدیک به بی بند و باری میدانیم ۲۳ ایشان میفرماید یک انسان برای اینکه آزاد باشد کافی نیست که زیرسلطه انسان دیگر یا حکومت جبارنباشد، بلکه لازم است که زیر سلطه قوه غضبیه و شهویه خودش هم نباشد انسانی که براثر ضعف،ترس، طمع، حرص و شهوات نفسانی مجبور میشود تحمیلات و محدودیتهایی را قبول کند آن انسان هم درحقیقت آزاد نیست۲۴ ۴. تفرقه افکنی از قدیمی ترین و مؤ ثرترین شگردها و شیوهها جهت مقابله با یک حکومت و در نهایت براندازی آن، ایجاد (تفرقه ) در بین اقشار گوناگون آن ملت میباشد. دشمنان جمهوری اسلامی، از همان آغاز، به این شیوه روی آوردند.رهبری میفرماید. استکبارتلاش میکند تک تک دولتها و حکومتهای اسلامی را با چیزهای جزیی و با وعده ای واهی ازبدنه دنیای اسلام جدا کند ووضع همین چیزی میشود که هم اینک درجهان اسلام وجود دارد۲۵ ۵. ایجاد ناامنی و هرج و مرج از دیگر شیوههای دشمن جهت مقابله با نظام اسلامی، ایجاد ناامنی و هرج و مرج میباشد. ایجاد نـاامـنـی زمـیـنـه مـنـاسـبـی بـرای تـضـعـیـف روحـیـه مـقاومت و ایستادگی مردم خواهد بود و توجه کارگزاران نظام را از موضوعات کلیدی و اصلی به موضوعات فرعی و جنبی سوق میدهد. دلسـرد و ناامید کردن مردم، ایجاد حس بی اعتمادی نسبت به مسؤ ولان نظام، اعلام وجود مشکلات، مـوانـع و تـنـگـناهای مختلف اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و نظامی و القای این که این مشکلات حـل نـشـدنی است، برخی از مواردی است که با پیروزی انقلاب اسلامی از طریق دشمن، در جهت ایـجاد ناامنی به کار گرفته شد. امروزاگر دردنیا ظلم وجود دارد، اگرسلطه وجود دارد، امروز اگرتمدن خشن غربی، دنیا را پرکرده است وغارت اموال ملتها به وسیله مراکز جهانی وجود دارد، اینها به خاطر وجود هرج ومرج وانزوای اخلاق انسانی است۲۶ ۶. به کارگیری ابزاری روشنفکرنماها و احزاب بـرجـسـتـه تـریـن ویـژگـی انـقـلاب اسـلامـی ایران، احیای هویت دینی بود که با رهبریهای خردمندانه امام به ثمر نشست. دشمن که برای نابودی این هویت دینی از همه ترفندها و حیلهها اسـتـفـاده کـرده بـود، ایـن بـار بـه فـکـر اسـتـخـدام تـعـلیـم یـافـتـگـانِ فـرهـنـگ غرب، یعنی روشـنـفـکـرنـمـاهـای وابـسـته افتاد. این افراد وابسته که توسط بیگانگان انتخاب میشوند، نسل جوان را آماج تیرهای زهرآگین استعمار قرار میدهند و ضمن دفاع از فرهنگ غربی و ره آورد آن، دیـن و فرهنگ دینی را زیر سؤ ال میبرند. رهبری در مورد روشنفکر درایران میفرماید: من بارها گفته ام که روشنفکری در ایران، بیمار متولّد شد. مقوله روشنفکری، با خصوصیاتی که در عالم تحقّق و واقعیت دارد - که در آن، فکر علمی، نگاه به آینده، فرزانگی، هوشمندی، احساس درد در مسائل اجتماعی و بخصوص آنچه که مربوط به فرهنگ است، مستتر است - در کشور ما بیمار و ناسالم و معیوب متولّد شد. چرا؟ چون کسانی که روشنفکران اوّلِ تاریخ ما هستند، آدمهایی ناسالمند.۲۷ برخی از راه حلهای مبارزه با دشمن در بیانات مقام معظم رهبری : از مهمترین راه حل مبارزه با دشمن ازمنظر و نگاه رهبری، توجه به سه اصل اساسی است: ۱. هوشیاری و درک موقعیت ۲. جرأت اقدام و نترسیدن از سختیها و خطرها ۳. ایمان و امید به آینده ایشان نسبت به این سه اصل میفرماید هوشیاری و درک موقعیت ـ جرأت اقدام و نترسیدن از سختیها و خطرها ـ و ایمان و امید به آینده سه درس مهم [هستند] این درسهای مهم، راهگشای امروز و آینده ملت و کشور است.۲۸ ایشان از یک طرف از مردم میخواهد که هوشیار باشند زیرا دشمن گاهی با ده واسطه یک فرد ساده لوح و بیچاره ای را تحریک می کند که حرفی را بزند و یا موضعگیری غلط و ناشیانه ای را انجام دهد؛ و ممکن است چنین فردی، حتی خودش هم نداند که عامل دشمن است. بنا بر این باید هوشیار بود؛ و من امیدوارم که ملت ایران در شناخت دشمن اشتباه نکند. دشمن، استکبار جهانی است. دشمن، آمریکاست و دشمن، صهیونیستها هستند.۲۹ و از طرف دیگرعلاوه برهوشیاری وآگاهی مردم، آمادگی لازم جهت مبارزه با دشمنان اسلام را داشته باشند. ملت ایران به همان نسبت که دشمن، روشهای خود را در توطئه علیه ایران اسلامی پیچیده تر می کند، باید بر هوشیاری و آگاهی خود بیفزاید و با آمادگی معنوی، فکری، سیاسی و حفظ وحدت و اتصال و ارتباط با یکدیگر، چهره دشمن را در هر لباسی که هست، شناسایی کند.۳۰ نتیجه گیرى نـتـیـجـه آن که براندازى نرم ، براى نظام مقدس اسلامى و آزاد ما، خطرى جدى و اساسى است . باید آن را مهم شمرد و با دقت و ظرافت به خنثى سازى پرداخت . در این مسیر مقدس مـهـم تـریـن قـدم هـا عـبـارت انـد از: تـقویت اتحاد خودى ها و تضعیف اتحاد مخالفان نظام اسـلامـى ، جـدیـت در نـظـارت ، تاءیید صلاحیت ، حفاظت اطلاعات و حراست ها، تقویت دروس عـقـیـدتـى سـیـاسى (با تاءکید بر درس اخلاق )، زیر نظر گرفتن رفتارهاى مخالفان نظام و خنثى سازى سریع شایعات دشمن ، افزایش آگاهى هاى مردم و تقویت روحیه امید و پـایـدارى در بـین آنان ، اطاعت از رهبرى و همراهى با روحانیت متعهد در خط رهبرى ، تلاش بـراى جـذب مـجـدد کـسانى که از نظام اسلامى کدورت پیدا کرده اند و مبارزه با معضلات اقتصادى نظیر بیکارى ، تورم و فساد ادارى .
منابع:
۱:« سایت تبیان »
۲:«سایت عملیات روانی»
۳. دانشگاه و رسالت افسران جنگ نرم ؛ http://www.rajanews.com/detail.asp?id=۳۶۹۰۱
۴. جنگ نرم آمریکا علیه ایران؛ چیستی و چرایی..http://www.farhangnews.ir/Site/Default.aspx?tabid=۲&CId=۲۴&NewsId=۱۳۶۷۲
نظرات شما عزیزان: